نوشته شده توسط : امین جمالی

اختلال كم توجهي- بيش فعالي  در كودكان (Hyperactive)

انواع بیش‌فعالی

 

تعريف :

ADHDاختلالي است که در آن پرتحرکي ، بي توجهي و رفتارهاي ناگهاني بيشتر و شديدتر از کودکان ديگر وجود دارد . 3 تا 5 درصد کودکان به اين اختلال مبتلا هستند و در پسرها شايع تر است . ممکن است در بعضي بيشتر علائم پرتحرکي و رفتارهاي ناگهاني و در گروهي علائم بي توجهي بيشتر ديده شود . علائم اين بيماري قبل از 7 سالگي شروع مي شود ولي اغلب در دوران مدرسه مشکلات جدي ايجاد مي گردد .

علت :
اين بيماري سالهاست که شناخته شده و وعوامل متعددي در ايجاد آن نقش دارند . به نظر مي رسد علت آن بيشتر قص در تکامل سيستم اعصاب باشد . کودکان مبتلا احتمالاً در قسمت هايي از مغز که مسئول توجه ، تمرکز و تنظيم فعاليت هاي حرکتي مي باشد دچار نقص جزئي هستند . توارث و ژنتيک در اين اختلال نقش دارد . همچنين در بعضي موارد در جريان حاملگي يا زايمان يا پس از آن صدمات جزئي به ساختمان مغز وارد مي شود که مي تواند باعث اين مشکل گردد .
علائم :
مشکل اصلي کودکان عدم توانايي آنها در حفظ و تنظيم رفتارشان است ، در نتيجه اغلب نمي توانند رفتار مناسبي که لحظه به لحظه با شرايط محيط هماهنگ باشد نشان دهند . خوابيدن و غذاخوردن آنها منظم نيست به نظر ميرسد در همه چيز دخالت مي کنند و مراقبت دائمي نياز دارند . از نظر هيجاني ثبات ندارند ، بطور ناگهاني مي خندند يا گريه مي کنند و رفتارشان غيرقابل پيش بيني يا ارزيابي است . سريع از کوره در مي روند و نمي توانند پيامدهاي رفتارشان را پيش بيني يا ارزيابي نمايند . در فعاليت هاي خطرناک شرکت مي کنند و احتمال صدمه ديدن آنها زياد است . قبل از فکر کردن عمل مي کنند ، قبل از پايان سئوال جواب مي دهند ، اشياء را پرتاب مي کنند و ناخواسته به ديگران صدمه مي زنند ، پرفعاليت و پرتحرک هستند ، هرلحظه در حال رفتن هستند ، انگار موتوري درون بدن آنهاست که آنها را به حرکت دائمي مجبور مي کند ، نمي توانند آرام بنشينند و بي قرار هستند .
اختلال تمرکز در اين کودکان در کارهايي که فعاليت دائم و جدي مغزي را لازم دارد مشهودتر است . آنها ممکن است در تماشاي تلويزيون ، بازي با کامپيوتر و فعاليتهاي لذت بخش با کودکان ديگر تفاوتي نداشته باشند ولي در کارهايي که فعاليت مداوم مغزي و تمرکز لازم دارد ( انجام تکاليف درسي ) تفاوت آنها با کودکان ديگر نمايان مي شود . به نظر مي رسد مغز آنها اطلاعات محيطي را بيش از حد لازم مي گيرد ، يعني در انتخاب توجه به اطلاعات ضروري و بي توجهي و حذف اطلاعات غيرضروري ضعف دارند . رعايت قوانين منزل و مدرسه براي آنان مشکل است و براي پيروي از قوانين توجه بيشتري لازم دارند . در انجام تکاليف مدرسه ، تمرکز روي درس ، رعايت قوانين مدرسه و داشتن روابط اجتماعي مناسب با همکلاسي ها مشکل دارند . براي رسيدن به اهداف درازمدت برنامه ريزي نمي کنند.
عوارض
رفتار کودکان روي عملکرد آنها در خانواده ، اجتماع مردم و مدرسه تأثير سوء مي گذارد و باعث واکنش هاي منفي اطرافيان ، خانواده ، کادر مدرسه و همسالان مي شود . اين رفتارها مشکلات جدي در مدرسه و اجتماع ايجاد مي کند و باعث کاهش اعتمادبه نفس و احساس بي کفايتي در اين کودکان مي گردد . ممکن است آنها از مدرسه و اجتماع متنفر گردند . کودکان طبيعي به خاطر رفتارهاي مناسب و موفقيت هاي تحصيلي و اجتماعي زمينه زيادي براي تشويق شدن دارند و همين تشويق ها موجب پرورش اعتماد به نفس و عزت نفس در آنها مي شود ولي کودکان دچار ADHD کمتر به اين موفقيت ها دسترسي پيدا مي کنند . کودکان ADHD ممکن است به صورت ثانويه دچار اختلالات ارتباطي ، مشکلات تحصيلي ، اضطراب افسردگي و بزهکاري شوند .
سير :
سير ADHD متنوع است . بهبودي در صورت وقوع معمولاً بين 12 تا 20 سالگي رخ ميدهد و بهبودي قبل از 12 سالگي نادر است . گاهي علائم در بلوغ بهبود يافته و گاهي نيز تا بزرگسالي ادامه مي يابد .
با افزايش سن پرتحرکي کمتر شده ولي اختلال تمرکز و رفتارهاي ناگهاني مي تواند باقي بماند . در 15 تا 20 درصد موارد علائم همراه با افزايش سن ادامه مي يابد . بدون درمان تنها يک سوم تا نصف کودکان دچار ADHD مي توانند با علائم خود در زندگي سازگار و منطبق باشند و بقيه مستعد بروز مشکلات ثانويه خواهند بود .

درمان :
درمان هايي که براي کودکان ADHD به کار ميرود مي تواند به چهار گروه تقسيم گردد :
آموزش والدين
آموزش آموزگاران
استفاده از کلاسهاي مخصوص
درمان دارويي و درمان هاي روان شناختي
آموزش والدين و معلمين بخش مهمي از درمان را تشکيل مي دهد و شامل دو بخش است ؛
آموزش براي شناخت بيماري
آموزش براي بکارگيري روش هاي درماني
والدين بايد اين بيماري را به عنوان يک نقص خفيف در مراحل اوليه رشد مغز دانسته و به کودک خود به ديد کودکي تنبل ، نافرمان ، شرور و فضول که اگر بخواهد مي تواند رفتاري طبيعي داشته باشد نگاه نکنند ، بلکه او را کودکي بدانند که تلاش مي کند با ناتواني خود که خارج از کنترلش است ، کنار بيايد .


والدين بايد راههاي ديگري براي تشويق ، تقويت اعتماد به نفس و ايجاد احساس موفقيت در کودکشان بيابند . فعاليت ورزشي ، هنري ، فني ، اجتماعي مي تواند فرصت هايي براي نمايان کردن توانائي هاي اين کودکان ايجاد نمايد . اين فعاليت ها بالطبع تشويق بيشتري به دنبال داشته و مي تواند آثار منفي حاصل از تجربه هاي بد قبلي ( شکست ها ، طرد شدگي ، تنبيه ها و ... ) را بکاهد و جايگزين آن گردد . البته والدين نبايد تصور کنند که کودکانشان به دليل اين ناراحتي مسئول اعمال نامطلوب و خلاف خود نيستند ، بلکه کودک مي بايد اينگونه رفتارها را جبران کند .
براي اينکه کودکان قوانين را بياموزند و از آن پيروي نمايند لازم است قوانين را براي آنها واضح تر ، در فواصل کمتر و دفعات بيشتر بيان کنيم و سيستم تشويق و تنبيه قوي تري را با آن همراه نماييم .
برخورد مناسب با کودکان دچار ADHD به زمان ، پشتکار ، کوشش ، مداومت و همکاري و هماهنگي زيادي نياز دارد و به همين دليل مربيان و والدين بايد همواره روحيه اي با نشاط ، شاداب ، طنزپرداز و شوخ طبع را در خود حفظ نمايند .
اين اختلال در بر گيرنده كودكاني است كه از دستورها اطاعت نمي كنند ، از لحاظ هيجاني تحريك پذير و خشن هستند ، پيوسته از يك فعاليت به كار ديگري مي پردازند بدون اينكه هيچ يك را به سر انجام برسانند ، تمركز و توجه در كارها و يا فعاليتها و بازيها در اين كودكان پايدار نيست ، اغلب به نظر مي رسد كه حواسشان جاي ديگري است و يا گوش نمي  دهند و اينطور به نظر مي رسد كه آنچه را كه گفته شده است نشنيده اند ، اكثر اين كودكان بد اخلاق ، ستيزه جو ،  نافرمان و پرخاشگر هستند و با كودكان ديگر ميانه خوبي ندارند و به طور كلي لجوج ، رياست طلب و بي انضباط هستند ، رفتارهاي غير قابل پيش بيني انجام مي دهند ، مرتب در حرف ديگران مي پرند ، اشيا را از ديگران مي قاپند و به چيزهايي دست مي زنند كه اجازه  آن را ندارند .

بیش‌فعالی به حالتی دلالت می‌کند که در آن کودک به نحوی مفرط و بیش از اندازه فعال و پرجنب‌ و جوش است. تحرک زیاد این کودکان نه تنها خود آنها را بلکه اطرافیان ، همکلاس‌ها ، اولیای مدرسه را دچار مشکل می‌کند. از آن جایی که در میان درصد بالایی از معتادین و افرادی که ترک تحصیل کرده‌اند علایم بیش فعالی در کودکی قابل مشاهده است.

از طرفی کودکان بیش فعال در معرض خطر بالایی از اختلال سلوک ، شخصیت ضد اجتماعی و سوء مصرف مواد مخدر قرار دارند لذا آگاهی همگان بویژه والدین و معلمان در این حالات از اهمیت بسزایی برخوردار است. نقص در تمرکز یا اختلال بیش‌فعالی (ADHD) شرایطی را برای کودک ایجاد می‌کند که نتواند آرام و بدون حرکت بنشیند، رفتارش را کنترل کرده و توجه خود را به یک موضوع خاص معطوف کند.
 
 اين كودكان وقتي كه بزرگتر مي شوند در كارهاي گروهي مشكل دارند و در مدرسه نمي توانند يكجا آرام بگيرند به طور مكرر از جاي خود بلند مي شوند و يا از ميز آويزان مي شوند. بيش فعالي ممكن است به صورت بر قراري ، ناآرامي در جاي خود ، دويدن ، جهيدن و بالا و پايين پريدن در موقعيتهاي نامربوط ، ناتواني در ساكت ماندن و يا بيش از حد حرف زدن نيز نمود مي يابد.                                  
 
اين كودكان معمولا در نوباوگي علائمي از خود نشان مي دهند مانند : خواب كم و گريه زياد دارند ، به نور و صدا و حرارت و ساير تغييرات محيطي به سرعت به گونه اي غير عادي پاسخ مي دهند ، مرتب در حال جلو و عقب كردن خودشان هستند ، معمولا در آغوش مادر آرام نمي گيرند و جيغ مي زنند و لگد مي اندازند و حتي در گرفتن پستان مادر هم مشكل دارنددر اين نوع اختلال ممكن است بر اثر بالا رفتن سن كودك ،  مسئله خود به خود حل شود اما اين كودكان اگر به حال خود گذاشته شوند در بزرگسالي رفتارهاي ضد اجتماعي از خود نشان مي دهند.
 
اكثر اين كودكان از هوش بالا برخوردارند و كارهايي كه انجام مي دهند غير مترقبه و ناگهاني است و خطر را احساس نمي كنند.                    
به طور كلي مي توان گفت الگوي پايدار اين اختلال كمبود تمركز و توجه ، بيش فعالي و پرخاشگري است ، البته بايد اين خصوصيات حداقل به مدت شش ماه در كودك ثابت باشد تا بتوانيم بگوييم كه كودك دچار اين اختلال شده است. 
 
علل ايجاد اين اختلال هنوز به طور قطعي ناشناخته است ، عوامل متعددي از قبيل وراثت ، مشكلات و مسائل در هنگام تولد ، عوامل عصب شناختي ، حساسيت غذايي و متغيرهاي محيطي مطرح شده است اما هيچ يك تاييد و يا رد نشده اند. پژوهشها حاكي از آن است كه پسران بيشتر از دختران به اين اختلال مبتلا مي شوند.  
   در درمان اين كودكان روشهاي  رفتار درماني  به همراه رژيم غذايي خاص و داروهايي كه پزشك براي درمان اين اختلال تجويز مي كند بهترين نتايج را در كنترل علائم دارد.            
والدين چنين كودكاني بايد با مراجعه به  روانپزشك و يا روانشناس با شكيبايي و ثبات قدم در اين مسير به فرزندشان كمك كنند.

شیوع بیش فعالی
از هر 100 کودک 5 کودک می‌توانند مبتلا به ADHA باشند. پسران 3 برابر بیش از دختران در معرض ابتلا قرار دارند. اغلب این مشکلات قبل از 7 سالگی آغاز می‌شوند و ممکن است والدین تا وقتی که فرزندشان بزرگتر نشده متوجه مشکل او نگردند. پزشکان نمی‌دانند که چه چیزی باعث بروز ADHD می‌گردد ولی مطالعات بر روی مغز انسان‌ها را به فهم علل اجتماعی ADHD نزدیکتر کرده است.

پزشکان معتقدند افراد مبتلا به ADHD فاقد میزان کافی از مواد شیمیایی خاص به نام میانجی‌های عصبی در مغز هستند. این مواد شیمیایی به مغز در کنترل کردن رفتار کمک می‌کند. والدین و آموزگاران باعث ایجاد ADHD در کودک نمی‌شوند ، بلکه آنها می‌توانند در فعالیت‌های کودک به وی کمک کنند.
علایم ADHD
• مشکل در توجه
• فعالیت بیش از اندازه (بیش‌فعالی)
• انجام عمل قبل از فکر کردن به آن (حرکات تکانشی)

بيش فعالي


انواع بیش‌فعالی
نوع بی‌دقت و بدون توجه

در این نوع در فرد نمی تواند روی تکلیفی که به او می‌دهند و یا یک فعالیت خاص تمرکز داشته باشد. اکثر کودکان دچار ADHD در دقت و توجه کردن دچار مشکل هستند. این دسته از افراد غالبا:
• توجه زیادی به جزئیات ندارند.
• بر بازی‌ها و کارهای مدرسه نمی‌توانند تمرکز داشته باشند.
• کارهای مدرسه و فعالیت‌های روزانه خود را در منزل تا آخر دنبال نمی‌کنند و آنها را به پایان نمی‌رسانند.
• ‌نمی‌توانند یک وظیفه یا تکلیف را تمام و کمال انجام دهند.
• اسباب بازی‌ها ، کتاب‌ها و وسایلشان را اغلب گم می‌کنند.
نوع تکانشی - بیش‌فعالی
در این نوع از اختلال فرد بسیار فعال است. و بدون فکر اقدام به فعالیت و انجام کار می‌کند. فعالیت بیش از حد معمول ، قابل مشاهده‌ترین مشخصه اختلال ADHD است. کودک بیش‌فعال همیشه در حال انجام کاری می‌باشد. ممکن است سطح بیش‌فعالی با افزایش سن کاهش یابد. این کودکان قبلا از این که راجع به عملی فکر کنند آن را انجام می‌دهند.

برای مثال این کودکان ممکن است بطور ناگهانی وسط خیابان شروع به دویدن کنند و از یک سمت به سمت دیگر خیابان بدون نگاه کردن حرکت کنند و یا این که از درخت بلندی شروع به بالا رفتن کنند. ممکن است آن ها موقعیت‌های خطرناک شگفت زده شوند. گاهی هم هیچ ایده و فکری برای خارج شدن از این وضعیت ندارند. غالبا ، فعالیت‌های تکانشی و بیش‌فعالی با هم همواره هستند.

مشخصه کودکانی که این اختلال را با هم دارند بدین گونه است:
• بی‌قراری و ناآرامی
• ‌دویدن مداوم از سویی به سوی دیگر و یا بالا رفتن از چیزی
• پایین آمدن از صندلی وقتی که اجازه این کار را ندارند.
• عدم توانایی در بی‌سر و صدا بازی کردن
• بیش از حد صحبت کردن
• پاسخ‌دادن ناگهانی و بدون فکر به پرسشی که هنوز تمام نشده است.
• عدم توانایی در صبر کردن برای نوبت خود
• بدون اجازه وسط بازی دیگران پریدن
• وسط صحبت دیگران پریدن


نوع ترکیبی
در این نوع اختلال فرد بسیار فعال است و بدون فکر اقدام به فعالیت و انجام کار می‌نماید. کودکان با این نوع اختلال نشانه‌هایی از هر دو نوع قبل را که متذکر شویم دارا هستند. آنها در توجه‌کردن، بیش‌فعال بودن و کنترل تکانش‌های خود دچار مشکل هستند. البته گاهی تمام کودکان بی‌توجه هستند و یا اینکه بیش از حد فعالیت می‌کنند و حرکات تکانشی دارند.

اما در کودکان دچار ADHD این حرکات همیشگی هستند نه استثنایی این رفتارها برای کودک در خانه ، مدرسه و با دوستان مشکلات حقیقی ایجاد می‌کنند در نتیجه اکثر کودکان دچار این اختلال ، احساس افسردگی ، اضطراب و عدم اطمینان به خود را دارند. این احساسات جزء نشانه‌های ADHD محسوب نمی‌شوند و در اثر مشکلات مکرر در خانه و مدرسه در کودک ایجاد می‌شوند.


چطور می‌توان فهمید کودکی مبتلا به ADHD است؟
وقتی علایم ADHD در کودکی مشاهده شود باید توسط یک متخصص ماهر مورد ارزیابی قرار گیرد. این فرد می‌تواند از کارکنان مدرسه باشد و یا این که در مطب خصوصی مشغول بکار باشد. تنها راه حصول اطمینان ، ارزیابی کامل توسط متخصص می‌باشد. باید در اینجا به دو نکته توجه داشت:
• نباید نظر دیگران را دال بر این که کودکی ADHD است به آسانی پذیرفت.
• این نکته حائز اهمیت است که کودک همراه با ADHD ناتوانایی‌های دیگران را نیز دارد.


درمان
درمان سریع برای ADHD وجود ندارد اما علایم آن قابل کنترل هستند. والدین و آموزگاران باید به نکات زیر توجه داشته باشند.
• در مورد این اختلال اطلاعات بیشتری کسب کنند.
• برنامه تعلیم و تربیتی خاصی را متناسب با نیازهای کودک ایجاد و طرح‌ریزی نمایند.
• ایجاد طرح دارو درمانی ، درصورتی که والدین و پزشک احساس کنند که کودک به دارو درمانی نیاز دارد.


راهنمایی‌هایی برای والدین
• وقتی که فرزندتان کارش را خوب انجام می‌دهد به اول پاداش دهید. در فرزند خود توانایی ایجاد کنید و نیز با او در مورد استعدادهایش صحبت کنید و او را به بکارگیری توانایی‌هایش تشویق و ترغیب کنید.
• با فرزند خود کاملا واضح و روشن صحبت کنید. برای این کار با پشتکار ، مصر و مثبت باشید و خواسته‌های خود را کاملا برای فرزند خود روشن سازید. به فرزند خود بگویید چه کارهایی را باید انجام دهد نه این که فقط ، آنچه را نباید انجام دهد به او گوشزد کنید.
• شیوه‌هایی را برای کنترل رفتار فرزند خود یاد بگیرید این برنامه‌ها عبارتند از: ایجاد جدول برای فعالیت‌های فرزندتان ، داشتن برنامه برای پاداش ، نادیده گرفتن رفتارهای نامطلوب ، پیامدهای عادی و غیر طبیعی نتایج و پیامدهای منطقی.
• با مدرسه فرزندتان تماس داشته باشید و برنامه تعلیم و تربیت خاص نیازهای فرزندتان را برای او تنظیم کنید. هر دوی شما (والدین و معلم) بایستی نمونه‌ای از این برنامه را داشته باشید.
• با معلم در تماس باشید و به او بگویید فرزند شما در خانه چه عملکردی دارد و از او بپرسید که در مدرسه چه می‌کند و آنها را حمایت کنید.


راهنمایی‌هایی برای آموزگاران
باید بدانید که چه موارد خاصی برای دانش آموزان دشوار هستند. برای مثال ممکن است که دانش آموز ADHD در شروع یک کار دچار مشکل باشد در حالی که دانش آموزان دیگر در پایان‌دادن به یک عمل و شروع عمل بعدی شکل داشته باشند. بنابراین هر یک از این دانش آموزان نیاز به کمک‌های متفاوتی دارند.
• به دانش آموزان نشان دهید چگونه از کتاب تکلیف و برنامه‌های روزانه استفاده کنند. همچنین مهارت‌ها و روش‌های یادگیری را به آنها آموزش دهید و آنها را به شکل منظم تقویت (پاداش) کنید.
• به دانش آموزان در فعالیت‌های بدنی‌شان کمک کنید. (برای مثال) به آنها اجازه دهید تا کاری را ایستاده پای تخته سیاه انجام دهند). در بین برنامه‌ها به آنها استراحت دهید.
• با والدین و دانش آموزان هر دو با هم برای نو آوری و اجرای یک برنامه تعلیم و تربیتی متناسب بمنظور نیل به نیازهای دانش آموزان به فعالیت و همکاری بپردازید.
• انتظارات بالا از دانش آموزان داشته باشید اما سعی کنید راه‌های جدیدی را برای انجام کارها امتحان کنید صبور باشید و شانس دانش آموزان را برای کسب موفقیت بالا ببرید.

برطبق چهارمين نشر راهنماي تشخيصي و اماري اختلالات رواني انجمن روانپزشکي امريکا در سال , 1994 اختلال نقص توجه/ بيش فعالي , مجموعه علايمي است با محدوديت ميدان توجه که با سطح رشد فرد ناهماهنگ است و به ضعف تمرکز , رفتار ناگهاني و بيش فعالي منجر مي شود. به عبارت ديگر , مشخصه اصلي اين اختلال , وجود الگوي پايدار فقدان توجه و يا بيش فعالي تکانشگري است که در مقايسه با افرادي که در همان سطح از رشد قرار دارند, شديدتر است . علائم اختلال , دست کم بايد در دو موقعيت ( نظير مدرسه, خانه و محيط کار) بروز يابد و در  عملکرد اجتماعي و تحصيلي فرد اشکال ايجاد کند . کودکان مبتلا به اختلال نقص توجه/ بيش فعالي , عالبا از خود تحريک پذيري انفجارگونه اي نشان مي دهند. ايشان از نظر هيجاني بي ثبات اند و خلق و خو و عملکرد ايشان متغير و غير منتظره است.
مهار  گسيختگي و حالت تکانشي اين کودکان , در انها رفتارهاي ضد اجتماعي را دامن مي زند و نيز در برخي از انها اشکال در توجه و تمرکز منجر به اختلالاتي در يادگيري ايشان مي شود. اين کودکان غالبا به دليل ناکامي ها و عدم موفقيت در مدرسه و در ارتباط با  همسالان و خانواده خود به مشکلات عاطفي دچارند.
مهار گسيختگي و حالت تکانشي اين کودکان, در  انها رفتارهاي ضد اجتماعي را دامن مي زند و نيز در برخي از انها اشکال در توجه و تمرکز منجر به اختلالاتي در يادگيري ايشان مي شود. اين کودکان غالبا به دليل ناکامي ها و عدم موفقيت در مدرسه و در ارتباط با همسالان و خانواده خود به مشکلات عاطفي دچارند.
عدم اگاهي والدين و مربيان باعث شده است که حتي علي رغم برخورداري از هوشبهر طبيعي , گاه بر فرستادن اين کودکان به مدارس استثنائي اصرار ورزند.
از لحاظ سبب شناسي, به نظر مي رسد اين اختلال , برايند تاثير متقابل چند عامل اسيب زا باشد.
عوامل آسيب زاي  چندي که در اين خصوص مطرح شده اند عبارتند از :
1- عوامل نوروبيولوژيک , اسيب مغزي , درنگ تکاملي , نقص کار در دستگاه عصبي .
2- رژيم غذايي .
3- متغير هاي مربوط به محيط زيست نظير ميزان سرب در هوا.
4- عوامل رواني - اجتماعي نظير محروميت هيجاني به مدت طولاني , حوادث استرس اميز و اختلال در روابط خانوادگي.
3 تا5  درصد کودکان , مبتلا به ADHD  هستند که در اين ميان پسرها سه برابر بيشتر از دختر ها مبتلا مي شوند.


دانش اموزان با اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي در کلاس درس
ويژگي هاي اوليه ي اين اختلال از سالهاي اوليه رشد يعني قبل از ورود به مدرسه شروع مي شود. سه ويژگي اصلي اين اختلال را مي توان از اين قرار دانست.
1 ) نارسايي توجه
به اعتقاد سيفرو الن نارسايي توجه بزرگترين مشکل اين کودکان است. والدين و معلمان شکايت مي کنند که اين کودکان يا دانش اموزان به حرف انها گوش نمي کنند ,تمرکز حواس ندارند, کارها را تمام نمي کنند, به راحتي دچار حواس پرتي مي شوند و به همين دليل از پيشرفت تحصيلي خوبي برخوردار نيستند.
بطور کلي اين دانش اموزان در کلاس درس اين ويژگي ها را از خود نشان مي دهند:
1- بسيار در رويا فرو مي روند و به اصطلاح غرق رويا مي شوند.
2- بسيار در خود فرو ميروند وذهني مشغول دارند, سردرگم و گيج هستند.
3- از انگيزه کافي برخوردار نيستند.
4- به نظر تنبل و کند هستند.
5- انگار خيره مي شوند.
کودکان با اختلال نارسايي توجه / بيش فعالي معمولا قبل از مدرسه کمتر شناسايي مي شوند و بيشتر وقتي به مدرسه و محيط اموزشي وارد مي   شوند مورد توجه قرار مي گيرند.
2 ) بيش فعال
بيش فعالي يا فزون جنبشي , فعاليت زياد يا فعاليت در شرايط نامناسب است. اگر نارسايي توجه را جدي ترين مشکل اين دانش اموزان به حساب بياوريم, بيش فعالي اشکارترين انها به ويژه در پسران است. اين دانش اموزان به طور دايم در حال بي قراري و ناارامي هستند, جنب و جوش دارند, وول مي خورند, صندلي خود را ترک مي کنند , جايي که بايد بنشينند راه مي افتند, انگار خستگي ندارند, خيلي پرانرژي به نظر مي رسند و حتي زياد حرف مي زنند, جنب و جوش بيش از اندازه باعث مي شود که دانش اموز نتواند به رويدادهاي مهم اطرافش توجه کند و در نتيجه در توجه پايدار و انتخابي مشکل پيدا مي کند.
هرکسي که بيش از اندازه فعال يا بي توجه و داراي رفتارهاي تکانشي باشد , اختلال نارسايي توجه/ بيش فعالي ندارد.
براي ارزيابي اينکه ايا فردي اختلال نارسايي توجه/ بيش فعالي دارد يا خير؟
متخصصان به چندين سوال اساسي توجه مي کنند:
ايا اين رفتارها فراوان هستند؟
ايا طولاني مدت هستند؟
اگر اينطور است ايا انها بيش از ديگر همسالانشان ان را انجام مي دهند؟
ايا اين مشکلات انها مداوم است يا در پاسخ به يک موقعيت خاص ايجاد مي شود؟
ايا اين رفتارها در چندين جلسه اتفاق مي افتد يا اينکه در يک  مکان ويژه مثل زمين ورزش يا اداره اتفاق مي افتد؟
الگوي رفتاري شخص با يک سري معيارها و ويژگي هاي  اختلال مقايسه مي شود که اين معيارها در کتاب مرجع DMS  وجود دارند. براساس DMS علايم عدم توجه عبارت اند از:
توسط نور و صداهاي نامربوط حواسشان به  اساني پرت مي شود.
نقص در توجه داشتن به جزييات و انجام اشتباهات مکرر بدون دقت کافي.
به ندرت قادرند به طور کامل و با دقت اموزش ها را دنبال کنند.
فراموش کردن و گم کردن چيزهايي مثل اسباب بازي , مداد, کتاب و وسايل مورد نياز .
3) تکانشگري
تکانشگري يعني انجام فوري کارها بدون انکه فرد بر روي انها فکر کند, پيامد انها را در نظر بگيرد و براي انها برنامه ريزي داشته باشد. براي همه افراد پيش  مي ايد که يک دفعه کاري بکنند يا حرفي بزنند و در واقع رفتار تکانشي نشان بدهند و اين  از نظر کيفي غير عادي نيست, بلکه تکانشگري اگر زياد تکرار شود غير عادي به شمار مي ايد. به همين دليل دانش اموزان با اختلال نارسايي توجه/ بيش فعالي معمولا تحمل کمي دارند, ناشکيبا و کم حوصله هستند و رعابت نوبت برايشان کار دشواري است. اين دانش اموزان منتظر نوبت نمي شوند و قبل از انکه سوال را کامل گوش کنند يا ان را کامل بخوانند شروع مي  کنند به  پاسخ دادن,  پاسخي که ممکن است نادرست از اب در ايد. اين ويژگي باعث مي شود که دانش اموز نتواند منتظر تمام شدن حرف يا بازي ديگران بشود و مرتب مزاحمت و وقفه ايجاد کند.
از سوي ديگر, دانش اموزان با اختلال نارسايي توجه/ بيش فعالي ممکن است داراي ناتواني يادگيري باشند. براساس پژوهش هاي انجام شده حدود يک سوم از دانش اموزان در يادگيري مشکل دارند.
نارسايي توجه در يادگيري  حساب و خواندن اختلال ايجاد ميکند. بيش از نيمي از دانش اموزان با اختلال نارسايي توجه/ بيش فعالي داراي ناتواني خواندن هستند و نسبت پسران به دختران 9 به 1 است. افزون براين,  اين دانش اموزان در حافظه ي کوتاه مدت و بلند مدت مشکل دارند و بخش قابل توجهي از اطلاعات شنيداري را از دست مي دهند.

 بيش فعالي

از شیطنت تا بیش فعالی


بسیاری از والدین از شیطنت‌ زیاد كودك خود شكایت دارند و برخی نیز معتقدند فرزند آنها بیش فعال است. اما بین بیش فعالی و شیطنت طبیعی كودكان فرق‌های بسیاری وجود دارد.
كودكان‌ بیش ‌فعال‌ بسیار پرتحرك‌اند و نمی‌‌توانند یكجا آرام‌ بنشینند. آنها اضافه‌ بر ناآرامی‌ بسیار زیاد، نوعی‌ اضطرار و اجبار برای‌ خرابكاری‌ نیز دارند. اختلالات یادگیری، مشكلات عصبی، عدم تشخیص دست راست و چپ از یكدیگر،‌ اضطراب، افسردگی و مشكلات اختلالات سلوكی و رفتاری از دیگر مشخصات این كودكان است. مهم‌ترین علائم و نشانه‌های این بیماری در كودكان،‌ فعالیت بیش از اندازه حركتی، عدم تمركز حواس و بروز حركات تكانه‌ای در فرد به معنی دست زدن به كاری بدون هیچ فكر و اندیشه قبلی است. كودكان‌ بیش ‌فعال‌ در مورد كارها و اشیایی‌ كه‌ به‌ طور طبیعی‌ باید در برابر آنها احساس‌ خطر كنند، خطری‌ احساس‌ نمی‌كنند. همچنین‌ گرایش‌ به‌ دروغگویی‌ در آنها بسیار بالاست‌ و اغلب‌ دروغ‌ می‌‌گویند. این كودكان اغلب، وسایل‌ خود را گم‌ می‌كنند و دچار فراموشكاری‌اند. همچنین به ‌طور افراطی‌ حرف‌ می‌‌زنند.
مشكل این كودكان در سنین دبستان بیشتر می‌شود زیرا نمی‌توانند روی فعالیت‌های درسی خود متمركز شوند و در كلاس به درس و حرف‌های معلم خود توجه كافی ندارد. آنان بدون دلیل از جای خود بلند شده و راه می‌روند و حتی باعث حواس‌پرتی سایر همكلاسی‌های خود می‌شوند. همین مساله موجب افت تحصیلی آنها می‌شود. این افت در سال‌های بعد كه درس‌ها سخت‌تر است و نیاز به تمركز بیشتری دارد، افزایش می‌یابد و حتی می‌تواند منجر به ترك تحصیل آنان شود.
این عارضه در پسر‌ان به نسبت ۴ تا ۸ برابر شایع‌تر از دختران است. این بیماری اغلب در پسران اول خانواده دیده می‌شود.
● علت چیست
روانپزشكان معتقدند مهم‌ترین علت این بیماری حوادث دوران بارداری یا حوادث حین زایمان است كه بر مغز نوزاد تاثیرات سوء می‌گذارد. وجود ویروس‌های حین تولد فرد در فصول خاص سال مثل فصل زمستان، اختلالا‌ت شیمیایی و فیزیولوژیك مغز و محرومیت عاطفی كودك از طرف والدین از دیگر علل بوجود آمدن این بیماری است.
● درمان
بهترین سن برای درمان بیماری بیش فعالی كودكان زیر سن ۵ سالگی است. در صورت تشخیص این بیماری قبل از سن دبستان با مصرف دارو علائم بیماری كاهش می‌یابد. اما دارو تنها قسمتی از درمان است. حمایت روحی روانی ‌خانواده از كودك بیش فعال در درمان او بسیار ضروری است و موجب می‌شود از شدت بیماری كاسته شده و كودك بتواند بر مشكلات خود فائق آید. پدر و مادر كودك بیش فعال هر چقدر آگاهی خود را در مورد بیماری فرزندشان افزایش دهند، بیشتر و بهتر می‌توانند به كودك خود كمك كنند.
رژیم غذایی این كودكان هم مهم است. غذاهای شیرین، غذاهای تند، شكلات و كافئین باعث‌ تحریك‌پذیری‌ این كودكان می‌شوند؛ پس به این كودكان نباید ‌كاكائو، شكلات، قهوه، نسكافه و نوشابه‌ داد.
خواب‌ شبانگاهی‌ این‌ كودكان‌ نیز بسیار مهم است؛ این كودكان باید شب‌ها زود به‌ رختخواب‌ بروند. والدین باید بكوشند تا انرژی‌ زیاد‌ این‌ كودكان‌ با بازی و ورزش‌ كردن، مصرف‌ شود.
در نهایت باید توجه داشت علاوه بر پیگیری درمان پزشكی، بردباری و صبر و استفاده از ابزارهای تشویقی به جای سرزنش و تنبیه، عامل اساسی در كنترل و بهبود كودك مبتلا به بیش فعالی است.

عوامل پنهان در تشدید بیش فعالی
از نگاه بعضی از والدین دیدن کودکی آراسته و زیبا که در حال بازی است و در همان حین اشعار کودکانه خود را می‏خواند یا اتومبیل‏های کوچک و رنگارنگش را در ردیفی منظم به جلو هدایت می‏کند، رویایی بیش نبوده و کاملا تصنعی است. به نظر آنان عصر کودکان طلایی به سر رسیده و زمان استیلای کودکان بیش فعال آغاز شده است. برخورد چنین والدینی با کودکان بیش فعال خود پیش از آن‏که ناشی از آگاهی‏های علمی باشد برگرفته از تجارب غیرحرفه‏ای و گاهی توام با باورهای غلط است. از این رو قصد نگارنده از نگارش و ترجمه چنین مقاله‏ای کاستن از ناتوانی خانواده دربرخورد با این کودکان و افزایش توجه آنان به درمان‏های مکمل است. درمان‏هایی که متاسفانه به دلیل ناشناخته بودن همواره مورد غفلت قرار گرفته و جایگاه خاص و واقعی خود را باز نیافته‏اند.
به نظر روانشناسان بیش فعال کودکی است با ویژگی‏های رفتاری خاص و متمایز. اما این به معنای ایجاد یک چارچوب سنی مشخص نیست. برخی از روانشناسان علائم بیش فعالی را در بزرگسالان نیز تعقیب کرده‏اند و سعی کرده‏اند تا سیر تکامل آن را در گروه‏های سنی مختلف نیز باز شناسند. به نظر آنان بزرگسالان نیز می‏توانند تجارب کودکان بیش فعال را درک کنند. تجاربی همچون تصمیم‏گیری‏های آنی، عبارات غیرمنطقی، انجام رفتارهای کلیشه‏ای نمونه‏ای مشابه از احساسات کودکان بیش فعال است که می‏توان بروز آن را در بزرگسالان نیز مشاهده کرد. در ضمن برخی از افراد الکلیک و بیماران مبتلا به مانیک نیز به نوعی تجارب حسی و ادراکی کودکان بیش فعال را دارا هستند. البته هدف از طرح نظرات فعلی صرفا آشناسازی والدین گرامی با احساسات یک کودک بیش فعال است، نه ایجاد یک نگرانی مضاعف در فضای خانواده. از این رو اجازه می‏خواهم برای ملموس‏تر کردن توضیحات ذکر شده از مثالی استفاده کنم تصور کنید جوانی در حال رانندگی و مشغول ویراژ دادن است. او شدیدا تحت تاثیر محرک‏های محیطی پیرامون خود قرار گرفته و از درک واقعیت فعلی که در آن قرار دارد ناتوان است. سرعت خودرو او آستانه حس و درک او را شدیدا محدود کرده و از عملکرد منطقی وی کاسته است. او صرفا به پیش می‏رود و مملو از هیجان است. بعد از لحظه‏ای کوتاه طبیعتا در محاسبه فاصله جانبی خود اشتباه کرده و به خودرو بغلی اصابت می‏کند. در یک لحظه سکوت و دقیقا درست زمانی که هر دو خودرو متوقف شده‏اند دو سوال اصلی مطرح می‏شود. نخست احساس راننده جوان در خصوص عملکردش و دوم ارزیابی راننده خسارت دیده از سلامت روانی فرد جوان. راننده جوان چه توجیحی برای رفتار خود دارد؟ آیا از ناگهانی و سریع بودن حوادث، ابراز تعجب نمی‏کند؟ چرا از تصادف، خود را سرزنش می‏کند؟ آیا راننده خسارت دیده توضیحات او را خواهد پذیرفت؟ از نظر روانشناسی شرایط ایجاد شده نوعی واکنش بیش فعالی و بسیاری از نشانه‏های این بیماری را دارا است. عدم کنترل بر احساسات و حرکات و عدم تطابق با شرایط موجود اساسی‏ترین نشانه‏های بیش فعالی است. هر چند باید اضافه کرد شواهدی نیز در کاهش توجه و پایین آمدن مهارت‏های ذهنی و شناختی وجود دارد که در جای خود بیشتر در خصوص آن صحبت خواهیم کرد. فقط آنچه به احتمال باید اضافه کرد این است که با درک صحیح از احساس خودمان می‏توانیم تصور بهتری از واکنش‏های یک کودک بیش فعال داشته باشیم و سعی بنده از طرح توضیحات ذکر شده نیز دقیقا ایجاد چنین احساس مشترکی بوده است. پس به خاطر داشته باشیم ما بزرگسالان گاهی خود بیش فعال‏تر از هر کودکی می‏شویم.
بیش فعالی اصطلاحی است برای بیان خصوصیات رفتاری که به صورت عمده عبارتند از خستگی‏ناپذیری، پرتحرک بودن، هیجان پذیری، بی‏قراری، پریشانی و ... همانطور که ملاحظه کردید نمی‏توان از عبارات بالا به مفهوم دقیق بیش فعالی دست یافت. به همین دلیل به سراغ راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی چهارمین تجدید چاپ می‏رویم تا با علائم این بیماری بیشتر آشنا شویم.
گردآورندگان این مجموعه معتقدند زمانی می‏توان عبارت بیش فعالی را به کار برد که کودک یا نوجوان 6 علامت (یا بیشتر) از موارد ذیل را به مدت حداقل 6 ماه داشته باشد. طبیعتا موارد یاد شده تناسبی با شرایط رشدی وی نیز نخواهد داشت.
الف) مدام در حال حرکت دادن دست‏ها و پاهای خود است و حتی در حین نشستن نیز پیچ و تاب می‏خورد.
ب) اغلب در محیط‏هایی که انتظار می‏رود بنشیند، مثل کلاس درس، بر می‏خیزد و راه می‏رود.
ج) عموما در حال دویدن و بالا رفتن است و توجهی به شرایط پیرامونش نمی‏کند.
در نزد نوجوانان و افراد بالغ این نشانه‏ها به صورت یک احساس ذهنی بی‏قراری ظاهر می‏شود.
د) در کنترل و آرام‏سازی خود در حین بازی‏ها یا فعالیت‏های دیگر مشکل دارد.
ز) در اغلب اوقات به صورت خستگی‏ناپذیر پرتحرک است، گویی فنری او را به جلو هل می‏دهد.
ه) خیلی تند و سریع صحبت می‏کند.
در کنار علائم فعلی، 3 عامل تکانشی نیز وجود دارند که به صورت اختلال در رفتارهای محاوره‏ای و اجتماعی ظاهر می‏شوند. هر چند به ظاهر این عوامل از گروه نخست جدا شده‏اند، اما همراهی آنان با 6 نشانه نخستین ناممکن نیست. اگر روانشناس در تشخیص رفتار کودک یا نوجوان از وجود نشانه‏های ششگانه یقین حاصل کند، نوع تشخیص داده شده بیش فعالی خواهد بود. اما در صورتی که علائم گروه نخست با تعدادی از نشانه‏های گروه بعدی همراه شود، تشخیص ارائه شده بیش فعالی تکانشی بوده و روانشناس با ترکیبی از رفتارهای حرکتی و تکانش‏های محاوره‏ای مواجه خواهد شد. البته باید اضافه کرد عموما در بیش فعالی کودکان و نوجوانان از هر دسته علائم نشانه‏هایی وجود دارد. علائم تکانشی بودن عبارتند از:
و) کودک یا نوجوان سریعا به سوالی که تمام نشده پاسخ می‏دهد.
ن) اغلب در انتظار کشیدن و رعایت نوبت مشکل دارد.
ی) غالبا صحبت دیگران را قطع می‏کند یا حضور خود را بر دیگران تحمیل می‏کند مثلا در مکالمات دیگران مداخله کرده یا وارد بازی‏ها می‏شود.
بخش دیگری از نگرانی‏های والدین مربوط به کاهش توجه کودکان بیش فعال است. از نظیر آنان بی توجهی بر میزان ریسک و خطرپذیری کودکشان می‏افزاید، به نحوی که گاهی موجب اشتباهات مکرر و انجام رفتارهای مخاطره‏آمیز می‏شود. اشتباهات رفتاری، خراب کردن‏ها، شکستن‏ها و بروز صدمات جسمانی غالبا بزرگترها را کلافه و ناتوان می‏کند و این در حالی است که کودک بیش فعال هیچگونه قصدی از انجام رفتاری مخاطره‏آمیز خود ندارد. او همانند همسالان خود به میزان قابل توجهی از درک متقابل رسیده است. اما به دلیل عوامل چندی در کنترل مطلوب واکنش‏های خود با مشکل مواجه است و این نیازمند درک صحیح والدین از شرایط نامتعارف وی است. به نظر روانشناسان بهترین اقدام والدین پیش از استفاده از داروهای شیمیایی بررسی علل ابتلای کودک به بیش فعالی است، زیرا تحقیقات اخیر ثابت کرده‏اند والدینی که در کنار بهره‏‏گیری از داروها به تامین شرایط بهداشت روانی و جسمانی کودک خود نیز توجه داشته‏اند به مراتب از والدینی که صرفا به داروها اکتفا کرده‏اند در تداوم درمان موفق‏تر عمل کرده‏اند. از جمله عللی که خانواده‏های گرامی باید پیش از دارو درمانی توجه لازم را به آنها معطوف دارند عبارتند از:
1-مراقب آسیب‏های مغزی و عصب‏شناختی باشند.
هر چند به نظر برخی از فیزیولوژیست‏ها چنین آسیب‏هایی می‏توانند باعث ایجاد بیش فعالی شوند ولیکن هنوز تحقیقات لازم در این باره به نتایج قطعی نرسیده‏اند. از این رو ایجاد ارتباط بالینی بین این آسیب‏ها و بیش فعالی با تردید همراه است.
2-تاثیر عوامل محیطی و خانوادگی را در ایجاد واکنش های بیش فعالی نادیده نگیرند. هر چند شرایط حاضر نیز نیازمند تحقیقات گسترده‏تری است، ولیکن نتایج آماری از وجود برخی علل محیطی و خانوادگی موثر بر بیش فعالی حکایت دارد. به عنوان نمونه افزایش میزان سرب و یون‏های مثبت در هوا، کوچکی محیط‏های زندگی، وجود والدین سیگاری، عدم توافق در الگوهای تربیتی، عدم توجه به نیازهای عاطفی کودک، وجود تعارض‏ها و مشاجره‏های مداوم در بین اعضای خانواده، اضطراب والدین، متارکه، وجود روش‏های استبدادی و محدودکننده یا اجرای الگوهای افراطی کودک محوری و ...
3-متوجه عوامل پیش از تولد و حین تولد باشند.
مادرانی که در زمان بارداری از رژیم‏های غذایی نامطلوب پیروی می‏کنند، بدون مشورت با پزشک معالج اقدام به مصرف دارو می‏کنند، سیگار می‏کشند، شدیدا مضطرب یا افسرده می‏شوند، الکل مصرف می‏کنند و بدون توجه به سلامت جنین اقدام به فعالیت‏های مداوم و سنگین می‏کنند از جمله مادرانی هستند که خطر ابتلا کودک خود را به بیش فعالی افزایش می‏دهند، البته باید اضافه کرد زنجیره عوامل پیش از تولد همچون وراثت و تغذیه هنوز نیز نیازمند بررسی و پژوهش بیشتر است.
4-در انتخاب رژیم‏های غذایی مطلوب دقت کنید.
در سال 1970 پژوهشگری به نام فین کولد اهمیت تاثیر برخی خوراکی‏ها را در افزایش علائم بیش فعالی مورد مطالعه قرار داد. او تحقیقات خود را در مقاله‏ای به همین عنوان به چاپ رساند، ولی چندان مورد توجه قرار نگرفت. بعد از گذشت یک دهه و انجام پژوهش‏‏های مداوم صحت نظرات فین کولد آشکار شد و توجه اندیشمندان به خاصیت برخی خوراکی‏ها معطوف شد. در ابتدا فین کولد متوجه رنگ‏های مصنوعی شد که به صورت گسترده در تزئین مواد خوراکی مورد استفاده قرار می گرفتند. به نظر او کودک در حین مصرف چنین موادی علائمی از مسمومیت یا حساسیت از خود نشان می‏دهد. او عقیده داشت بیش فعالی نوعی علائم آلرژیک نسبت به مواد رنگی موجود در خوراکی‏هاست. اما تحقیقات بعدی از محدوده مطالعات وی فراتر رفته و متوجه ماهیت خود خوراکی‏ها شد. امروزه بنا به حساسیت کودک اقدام به حذف برخی خوراکی‏ها می‏کنند تا تاثیر آن را بر کاهش بیش فعالی وی مورد مطالعه قرار دهند.
تا دهه 1980 فین کولد و برخی از اندیشمندان دیگر فهرستی از برخی مواد موثر بر واکنش‏های بیش فعالی فراهم کردند که از جمله می‏توان به انواع بستنی‏‏های تزئین شده به رنگ‏های فسفری و قرمز، بعضی از میوه‏ها همچون زردآلود، تمشک، خیار و گوجه فرنگی اشاره کرد. اما امروزه با گسترش پژوهش‏های تغذیه‏ای و روان‏شناختی بر میزان فهرست غذایی موثر بر بیش فعالی افزوده شده است. البته والدین گرامی توجه داشته باشند هدف از ارائه فهرست مورد نظر حذف تمامی غذاهای مطرح شده نیست. بلکه یافتن عاملی است که در تشدید حالات بیش فعالی موثر است. پس اقدام اصلی یافتن ماده حساسیت‏زا است نه حذف تمام مواد غذایی و میوه‏ها. خانم آماندا اورسل متخصص تغذیه، برخی از پرهیزهای غذایی کودکان بیش فعال را به قرار زیر می شمارد. شکر و غذاهای حاوی شکر مانند بیسکویت، کیک، نان روغنی، شیرینی، نوشابه‏های شیرین که سریعا قند خون را افزایش می‏دهند، کشمش بی‏دانه، زیتون، زردآلود، سیب، توت، سیب زمینی، هادداگ، آدامس، فرآورده‏های کنسرو شده، چای و قهوه. هر چند فهرست کامل غذاهای مورد نظر را می‏توانید در کتب مربوط به کودکان بیش فعال بیابید.

بيش فعالي

   
ADHD بيش فعالي چيست ؟


تعريف : ADHDاختلالي است که در آن پرتحرکي ، بي توجهي و رفتارهاي ناگهاني بيشتر و شديدتر از کودکان ديگر وجود دارد . ۳ تا ۵ درصد کودکان به اين اختلال مبتلا هستند و در پسرها شايع تر است . ممکن است در بعضي بيشتر علائم پرتحرکي و رفتارهاي ناگهاني و در گروهي علائم بي توجهي بيشتر ديده شود . علائم اين بيماري قبل از ۷ سالگي شروع مي شود ولي اغلب در دوران مدرسه مشکلات جدي ايجاد مي گردد .
علت :
اين بيماري سالهاست که شناخته شده و وعوامل متعددي در ايجاد آن نقش دارند . به نظر مي رسد علت آن بيشتر قص در تکامل سيستم اعصاب باشد . کودکان مبتلا احتمالاً در قسمت هايي از مغز که مسئول توجه ، تمرکز و تنظيم فعاليت هاي حرکتي مي باشد دچار نقص جزئي هستند . توارث و ژنتيک در اين اختلال نقش دارد . همچنين در بعضي موارد در جريان حاملگي يا زايمان يا پس از آن صدمات جزئي به ساختمان مغز وارد مي شود که مي تواند باعث اين مشکل گردد .
علائم :
مشکل اصلي کودکان عدم توانايي آنها در حفظ و تنظيم رفتارشان است ، در نتيجه اغلب نمي توانند رفتار مناسبي که لحظه به لحظه با شرايط محيط هماهنگ باشد نشان دهند . خوابيدن و غذاخوردن آنها منظم نيست به نظر ميرسد در همه چيز دخالت مي کنند و مراقبت دائمي نياز دارند . از نظر هيجاني ثبات ندارند ، بطور ناگهاني مي خندند يا گريه مي کنند و رفتارشان غيرقابل پيش بيني يا ارزيابي است . سريع از کوره در مي روند و نمي توانند پيامدهاي رفتارشان را پيش بيني يا ارزيابي نمايند . در فعاليت هاي خطرناک شرکت مي کنند و احتمال صدمه ديدن آنها زياد است . قبل از فکر کردن عمل مي کنند ،‌قبل از پايان سئوال جواب مي دهند ،‌اشياء را پرتاب مي کنند و ناخواسته به ديگران صدمه مي زنند ، پرفعاليت و پرتحرک هستند ، هرلحظه در حال رفتن هستند ، انگار موتوري درون بدن آنهاست که آنها را به حرکت دائمي مجبور مي کند ، نمي توانند آرام بنشينند و بي قرار هستند .
اختلال تمرکز در اين کودکان در کارهايي که فعاليت دائم و جدي مغزي را لازم دارد مشهودتر است . آنها ممکن است در تماشاي تلويزيون ، بازي با کامپيوتر و فعاليتهاي لذت بخش با کودکان ديگر تفاوتي نداشته باشند ولي در کارهايي که فعاليت مداوم مغزي و تمرکز لازم دارد ( انجام تکاليف درسي ) تفاوت آنها با کودکان ديگر نمايان مي شود . به نظر مي رسد مغز آنها اطلاعات محيطي را بيش از حد لازم مي گيرد ، يعني در انتخاب توجه به اطلاعات ضروري و بي توجهي و حذف اطلاعات غيرضروري ضعف دارند . رعايت قوانين منزل و مدرسه براي آنان مشکل است و براي پيروي از قوانين توجه بيشتري لازم دارند . در انجام تکاليف مدرسه ، تمرکز روي درس ، رعايت قوانين مدرسه و داشتن روابط اجتماعي مناسب با همکلاسي ها مشکل دارند . براي رسيدن به اهداف درازمدت برنامه ريزي نمي کنند.
عوارض
رفتار کودکان روي عملکرد آنها در خانواده ، اجتماع مردم و مدرسه تأثير سوء مي گ

:: بازدید از این مطلب : 1764

|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 تير 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین جمالی

جمع‌هراسي به اختلالي گفته مي‌شود كه از زمره ويژگي‌هايش اضطراب شديد و كمرويي زياده از حد در موقعيت‌هاي اجتماعي را مي‌توان نام برد. جمع‌هراسان از اينكه ديگران كنجكاوانه زير نظرشان مي‌گيرند، مدام و شديدا در بيم به‌سر مي‌برند و اعمال‌شان آنان را سراسيمه و سرافكنده مي‌كند. هرچند ظاهرشدن در انظار عموم براي بسياري از انسان‌ها با درجاتي از اضطراب توام است، اما بايد دانست كه امكان دارد مقادير دلهره در مبتلايان به جمع‌هراسي به اندازه‌اي زياد باشد كه اينان از موقعيت‌هاي اجتماعي روي بگردانند.

 


با اينكه شمار كثيري از گرفتاران به اختلال يادشده درمي‌يابند كه امكان دارد وحشت، مفرط يا خلاف واقع باشد، ولي در چيره‌شدن بر آن ناتوان هستند؛ امكان دارد جمع‌هراسي صرفا به يك وضع محدود شود (مثل ترس از صحبت در مكان رسمي يا غيررسمي، يا خوردن، نوشيدن يا نوشتن در جلوي ديگران) يا شايد در شديدترين حالت چنان گسترده باشد كه شخص در هر موقعيت اجتماعي با نشانه‌هاي ترس روبه‌رو شود. احتمال دارد جمع‌هراسي بسيار فزاينده باشد و افزايش يابد. مبتلايان به اين بيماري، اغلب از تشكيل يا حفظ ارتباطات صميمانه خودداري مي‌ورزند يا امكانات مربوط به پيشرفت پيشه‌شان را نمي‌پذيرند. حتي برخي از آنان خانه‌نشين مي‌شوند.

حالت فوبي اجتماعي عمومي شده نيز با اين علامت مشخص مي‌شود كه بيشتر موقعيت‌هاي اجتماعي حتي عادي‌ترين آنها براي بيمار اضطراب‌ ايجاد مي‌كند. شخص هر كاري كه مي‌كند، احساس مي‌كند مورد قضاوت قرار مي‌گيرد. كساني كه به اين نوع فوبي (فوبي اجتماعي عمومي شده)‌ مبتلا هستند، بيشتر مواقع شخصيتي دارند كه به آن اجتناب‌كردني گفته مي‌شود.

آنها نسبت به قضاوت ديگران فوق‌العاده حساسند. در روابط اجتماعي فقط موقعي وارد مي‌شوند كه مطمئن باشند آن‌طور كه هستند پذيرفته مي‌شوند و خودشان را پايين‌تر از ديگران مي‌بينند. فوبي‌هاي اجتماعي ديگري هستند كه انتخابي ناميده مي‌شوند كه در برگيرنده تعداد محدودي از موقعيت‌ها هستند مانند حرف زدن در مقابل عموم.

فوبي‌هاي اجتماعي انتخابي را نبايد با يك ترس عادي و ساده اشتباه گرفت. بيشتر مردم قبل از حرف زدن در مقابل عموم، ترس و وحشت را حس مي‌كنند. ولي همين كه شروع به حرف زدن كردند ترسشان از بين مي‌رود. در مورد فوبي اجتماعي، برعكس، اضطراب سر جاي خودش باقي مي‌ماند يا حتي در زمان سخنراني شدت هم پيدا مي‌كند و فقط موقعي پايان مي‌پذيرد كه جايش را به خجالت و شكست بدهد و بالاخره بعضي از انواع فوبي‌هاي اجتماعي، نبرد ناميده مي‌شوند. كساني كه از آن رنج مي‌برند با وجود وحشتشان در موقعيت‌هاي اجتماعي كه در آنها مي‌هراسند هميشه در حال مقابله و آزمايش هستند. به همين علت، اين بيماران مي‌توانند مسووليت‌هاي اجتماعي را انجام بدهند و بيشتر مواقع رفتار سردي نسبت به ديگران يا يك خشونت نسبي را انتخاب مي‌كنند كه به آنها امكان مي‌دهد فاصله خود را با اطرافيانشان حفظ كنند. اين بي‌تفاوتي و سردي نسبت به ديگران ظاهري است، زيرا در پس آن وحشت شديدي وجود دارد. بعضي از پژوهش‌ها نشانگر اين امر است كه افراد مبتلا به اين فوبي‌هاي اجتماعي (روبه‌رو شدن با ديگران)‌، به طور غيرطبيعي اختلالات شديد قلبي ناشي از نگراني دارند.

 

 

علائم


نشانه‌هاي جسماني چنين اختلالي غالبا همراه با اضطراب شديد جمع‌هراسي است. مبتلايان به چنين هراسي با علايمي رويارو مي‌شوند ازجمله كم‌رويي، تعريق فراوان، لرزش و ساير علامت‌هاي اضطراب مانند اشكال در صحبت، دل‌آشوب (تهوع) و ساير ناراحتي‌هاي گوارش. اين نشانه‌هاي آشكار احتمالا بيم از مخالفت را در موقعيت‌هاي اجتماعي افزايش مي‌دهد و ممكن است خود همين علايم، كانون اضافي هراس شده و دور باطلي به وجود آورند.

علائم اختلال اضطراب اجتماعی ممکن است شامل این موارد باشند:

•احساسات کمرویی شدید در مواجهه با دیگران.
•ترس شدید که دیگران فرد را تماشا  و در مورد او داوری می‌کنند.
•ترس شدید از دستپاچگی.
•نگرانی که مدت‌ها پیش از رویدادی رخ دهد، تداوم پیدا می‌کند.
• علائم جسمی ناشی از اضطراب، شامل عرق کردن، احساس تهوع، لرزیدن و سرخ شدن.

 


شيوع


حدود 7/3درصد جمعيت ايالات متحده در سنين بين 18 تا 54 سال (تقريبا 3/5 ميليون آمريكايي) در سال خاصي به جمع‌هراسي مبتلا مي‌شوند.جمع‌هراسي، زنان را دوبرابر مردان گرفتار مي‌كند، هرچند شمار زيادتري از مردها براي اين اختلال ويژه، به روانشناسان و روانپزشكان مراجعه مي‌كنند.معمولا اين اختلال در دوران كودكي يا اوايل نوجواني آغاز مي‌شود و ندرتا پس از 25 سالگي بروز مي‌كند.

 

شايع‌ترين فوبي‌هاي اجتماعي

ـ ترس از سخنراني براي عموم: بسياري از سخنرانان، خواننده‌ها، بازيگران تئاتر و سينما معتقدند وجود اندكي تشويش براي بهترين عملكرد لازم است. اما وحشت شديد از صحنه، چيز ديگري است. اين ترس موجب اجتناب از صحنه مي‌گردد و چه‌بسا سبب شود فرد به دليل اين ترس شديد، بسياري از شانس‌هاي زندگي خود را از دست بدهد.

ـ ترس از غذا خوردن در جمع: گاهي ترس از غذا خوردن يا نوشيدن در حضور ديگران به اين دليل است كه شخص مي‌ترسد وقتي چنگال يا فنجان را به دهان مي‌برد، دست‌هايش دچار لرزش گردد.

ترس از ريختن نوشيدني يا غذا در واقع ترس از عملكرد است، يعني ميل به اجتناب از جلب توجه در مورد يك ضعف خيالي.

ـ ترس از عملكرد جنسي: اختلال كنش جنسي معمولا فوبي شمرده نمي‌شود، اما بعضي از انواع اختلالات كنشي جنسي در مفهوم فوبي اجتماعي مي‌گنجند. شخص از انجام عمل مي‌ترسد، زيرا كسي ناظر عملكرد اوست و همين اضطراب عملكرد خود موجب افزايش احتمال شكست مي‌گردد. انزال زودرس، ناتواني جنسي در مرد و سردمزاجي در زن، شايع‌ترين انواع فوبي‌هاي اجتماعي ـ جنسي هستند.

ـ ترس از نگاه ديگران هنگام كار كردن:
ترس از نگاه (زل زدن) ديگران وقتي به ناتواني فرد منجر شود، يك فوبي واقعي است. اين فوبي ممكن است به هر نوع كار مكانيكي مربوط شود. خلاصه‌برداري، نوشتن روي تخته سياه، دوختن، بافتن يا حتي بستن دگمه كت در هنگامي كه كسي دارد نگاه مي‌كند.

ـ ترس از ازدحام: شخص مبتلا به فوبي اجتماعي از ازدحام ممكن است فعاليت‌هاي شخص را به گونه‌اي محدود كند كه فقط بتواند ساعاتي را كه افراد معدودي بيرون هستند براي خريد از خانه خارج شود.

ـ ترس از گل انداختن صورت

ـ ترس از لمس شدن

 


علت‌ها


پژوهش پيرامون علل جمع‌هراسي در جريان است.برخي بررسي‌ها، بيانگر وجود ناحيه كوچكي در مغز به نام بادامك است كه تصور مي‌رود در مركز آن قرار دارد و واكنش‌هاي مربوط به ترس را مهار مي‌كند.مطالعات صورت‌گرفته در زمينه حيوانات، دلالت بر آن دارد كه جمع‌هراسي احتمالا جنبه توارثي دارد.بخشي از تحقيق‌هاي به عمل آمده حاكي است كه اختلال جمع‌هراسي، مبناي زيست شيميايي دارد. دانشمندان را عقيده بر اين است كه اختلال مورد بحث احتمالا بر پايه تنكردشناسي (فيزيولوژي) يا هورموني استوار است.پژوهش‌هاي ديگر، تاثير محيط را در ايجاد جمع‌هراسي موثر مي‌دانند. امكان دارد مبتلايان به جمع‌هراسي از مشاهده رفتار و پيامدهاي سايرين، فرآيندي موسوم به فراگيري مشاهده و انگاره (الگو)سازي اجتماعي، بيمناك شوند.

 

كودكان مبتلا به فوبي اجتماعي

اين دسته از كودكان تا مدت‌ها پس از سني كه ترس از غريبه‌ها طبيعي است، از روبه‌رو شدن با افراد ناشناس اجتناب مي‌ورزند. هنگام حضور ساير كودكان يا بزرگسالان سرخ مي‌شوند، سكوت مي‌كنند، به والدينشان مي‌چسبند يا سعي مي‌كنند مخفي شوند. خردسالان مبتلا به اين نوع فوبي، علاوه بر اضطراب شديدشان در موقعيت‌هايي كه اغلب مردم در آن موقعيت مضطرب مي‌شوند (مانند صحبت كردن در حضور ديگران)‌، ممكن است در پيش‌پاافتاده‌ترين فعاليت‌ها نيز مضطرب شوند. اگر آنها در حضور جمع صحبت كنند، مي‌ترسند در ميان صحبت‌هايشان تپق بزنند. آنها فكر مي‌كنند چنانچه سوالي را مطرح كنند، ممكن است احمق به نظر برسند. مي‌ترسند اگر در حضور جمع غذا بخورند، غذا را روي زمين بريزند يا اگر وارد اتاقي شوند، ممكن است پايشان به جايي گير كند و روي زمين بيفتند و دست و پاچلفتي به نظر آيند. جاي تعجب نيست كه اين كودكان در حضور مراجع قدرت يا همسالاني كه وضعيت اجتماعي بالايي دارند، مضطرب شوند.

كودكان مبتلا به فوبي اجتماعي به احتمال قوي از مدرسه، صحبت در جمع، قرمز شدن يا خوردن و نوشيدن در حضور ديگران هراس دارند. ترس از شيوه عملكرد به نحوي كه موجب خجالت يا تحقير شود در اين گروه از كودكان آنقدر فراگير است كه به طور جدي در فرصت‌ها و فعاليت‌هاي اجتماعي ديگر آنها اخلال ايجاد مي‌كند و غالبا منجر به تنهايي و رنج مي‌شود.

اگرچه كودكان مبتلا به فوبي اجتماعي مايلند مورد علاقه ديگران باشند، اما نگراني دائم درباره در معرض ديد ديگران قرار گرفتن يا پرداختن به كارهايي كه آنها را احمق جلوه دهد، مانع شكل‌گيري هر گونه رفتاري مي‌شود كه دوست دارند با ديگران داشته باشند. چنانچه ديگران سعي كنند اين كودكان را به موقعيت‌هاي اجتماعي تشويق يا وادار كنند، آنها ممكن است گريه كنند، قشقرق به راه بيندازند يا حتي بيشتر عقب‌نشيني كنند. در موارد خيلي شديد، كودكان به فوبي اجتماعي فراگير مبتلا مي‌شوند. اين كودكان از اغلب موقعيت‌هاي اجتماعي هراس دارند، از ملاقات يا صحبت با اشخاص جديد مي‌ترسند، از تماس با هر فردي خارج از نظام خانواده خود اجتناب مي‌ورزند و حضور در مدرسه و مشاركت در فعاليت‌هاي تفريحي، در مجموع برايشان خيلي دشوار است.

اضطراب مربوط به فوبي اجتماعي به قدري شديد است كه موجب بروز فعاليت‌هايي نظير سرخ شدن چهره، لكنت زبان، تعريق، دل‌درد، افزايش ضربان قلب، لرزش يا حمله وحشت‌زدگي كامل مي‌شود. نوجوانان مبتلا به فوبي اجتماعي همواره ‌عقيده دارند كه واكنش‌هاي جسماني مشهودشان موجب مي‌شود تا احساس بي‌لياقتي نهفته آنها‌ در معرض ديد ديگران قرار گيرد و باعث تحقيرشان شود. حتي اين ديدگاه كه سايرين از ناآرامي آنها كاملا آگاه هستند، موجب اضطراب بيشتر در اين كودكان مي‌شود. كودكان مبتلا به فوبي اجتماعي در يك دور باطل، منتظر بروز مشكل ناراحتي يا عملكرد ضعيف خود هستند، انتظاري كه با نزديك شدن به موقعيت ترسناك، اضطراب بيشتري را در آنها برمي‌انگيزد و اين تنها به افزايش دلشوره و تشديد بيشتر نشانه‌هاي جسماني آنها در آن موقعيت مي‌انجامد. در نتيجه اين كودكان از موقعيت‌ها يا فعاليت‌‌هاي اجتماعي از قبيل تماس تلفني با يك همكلاسي براي تكميل تكليف‌هاي ناقص، درخواست از معلم براي توضيح مطالب درسي و جواب دادن به تلفن اجتناب مي‌ورزند. اگرچه اضطراب اجتماعي و كمرويي گذرا به عنوان بخشي از رشد بهنجار تلقي مي‌شوند، نوجوانان مبتلا به فوبي اجتماعي‌ دچار اضطرابي ماندگار مي‌شوند. اغلب، اضطراب‌هاي آنان با تمركز برخود همراه است كه به افزايش انتقاد از خود مي‌انجامد و نشانه‌هاي هيجاني را تشديد مي‌كند. اين فرآيند نزولي مارپيچي به بروز مشكلاتي جدي در كفايت اجتماعي و برقراري روابط دوستانه با ديگران منجر مي‌شود.

براي كمك كردن به كودكان مبتلا به فوبي اجتماعي (بخصوص ترس از صحبت كردن در جمع)‌ والدين مي‌‌توانند از راهكارهاي ذيل استفاده نمايند.

ـ اولين قدم،‌ آموختن روشي است كه واكنش‌هاي بدني اضطراب را كنترل مي‌كند. روي روش‌هاي كنترل تنفس بيشتر تاكيد كنيد. سپس كودك را مجبور كنيد تا آرام تنفس كند، بدنش را شل كند و پس از آن بايستد و شروع به صحبت كند.

ـ‌ عامل ترس كودك را پيدا كنيد. آيا از اين كه تپق بزند نگران است يا اين كه احمق يا عصبي به نظر برسد؟

ـ با افزايش اعتماد به نفس كودك و تقويت توانايي‌هايش به او كمك كنيد تا بر اين ترس غالب شود.

ـ براي صحبت كردن، فرصت‌هايي را در اختيار كودك قرار دهيد. از همان سنين كم، از او بخواهيد سرميز شام چيزي را براي ديگران تعريف كند.

ـ او را از پيش براي تپق‌ها آماده كنيد. به او بگوييد در صورتي كه مطلبي را فراموش كند و دستپاچه شود، چكار كند.

ـ بكوشيد حساسيت او را به اشتباهات گفتاريش كاهش دهيد و توجه او را به اشتباهات گفتاري ديگران جلب كنيد.

 



بيماري‌هاي همزمان و همراه با جمع‌هراسي


جمع‌هراسي ممكن است از عزت نفس بكاهد و خطر افسردگي و خودكشي را بيفزايد.امكان دارد كساني كه با چنين اختلالي دست به گريبانند به مصرف الكل يا ساير مواد مخدر روي آورند كه به اعتياد بينجامد.بسياري از اين قبيل افراد به ساير اختلالات اضطرابي نظير اختلال هراس، وحشت‌زدگي يا اختلال وسواس فكري – عملي نيز دچار مي‌شوند. مخصوصا چنان اضطرابي سروپايشان را مي‌گيرد كه با حمله‌هاي اضطرابي دست‌به گريبان مي‌شوند (حمله شديد وحشت با نشانه‌هاي جسماني) هنگامي كه حمله‌هاي وحشت بروز مي‌كنند، امكان دارد مبتلايان به جمع‌هراسي ارزيابي‌هاي نهايي نمايند تا از اوضاعي دوري كنند كه طي آن ممكن است احتمالا حمله وحشت‌زدگي ديگري روي دهد يا دست‌يابي به كمك غيرممكن باشد. اين اجتناب، ممكن است سرانجام به «ترس از مكان‌هاي باز»، ناتواني از رفتن به محيط‌هاي شناخته‌شده و مطمئن به دليل ترس و دلواپسي، بينجامد.


شيوه‌هاي درماني


پژوهش‌ها مشخص كرده است كه براي مداواي جمع‌هراسي انواع درمان‌ها موثرند، مشتمل بر دارودرماني، ‌روان درماني يا مخلوطي از هردو راهكار. معلوم شده است كه رفتاردرماني شناختي در معالجه جمع‌هراسي مفيد است. يك ويژگي بارز اين مداوا دربردارنده موقعيت درماني است كه بيماران را در معرض موقعيت‌هاي ترسناك قرار داده و به آنها كمك مي‌كند كه در چنان موقعيت‌ها احساس راحتي كنند. مثلا فنوني از قبيل تنفس عميق را به مردم مي‌آموزند تا ميزان اضطراب‌شان را مهار كنند.

جنبه مهم ديگر درمان، بازسازي شناختي است كه شامل كمك به افراد در شناخت داوري‌هاي نادرست و ايجاد انتظارات واقع‌گرايانه‌تر احتمال خطر در موقعيت‌هاي اجتماعي است.درمان حمايتي، مانند گروه‌درماني، يا زوج و خانواده‌درماني كه اطلاعات سودمندي اختلال را به مردم مي‌رسانند.



:: بازدید از این مطلب : 1125
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 تير 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین جمالی

«تو خود شیفته ای»، «تو وابسته ای»، «تو بدبینی»، «تو مردم گریزی». شاید شما هم از این برچسب ها خورده یا زده باشید.


«تو خود شیفته ای»، «تو وابسته ای»، «تو بدبینی»، «تو مردم گریزی». شاید شما هم از این برچسب ها خورده یا زده باشید.

برچسب هایی که مستقیم «شخصیت» طرف مقابل را نشانه می روند. یعنی وقتی می گوییم فلانی تو خودشیفته ای منظورمان این نیست که تو الان، در این موقعیت خاص داری رفتارهای خودشیفته گرانه از خودت بروز می دهی.

منظورمان این است که تو کلا و همیشه از خودمتشکری و می شود پیش بینی کرد که در آینده هم همین رفتارها را نشان دهی. اما واقعا قضیه به همین سادگی است. یعنی ما این همه آدم خودشیفته و وابسته و بدبین و فلان – که اسم علمی شان می شود اختلال شخصیت- داریم که مرتب به هم این برچسب ها را می زنیم؟ راستش نه. در این مطلب می خواهیم یکی از این اختلال های شخصیت، یعنی خودشیفتگی را بگذارید وسط. ته و تویش را درآوریم. فرقش را با خودشیفتگی سالم بگوییم، و خلاصه این «طرف تاریک» زندگی آدم ها را بکاویم.

مثل خیلی از اختلالات روانی دیگر نام خودشیفتگی (نارسیسیسم) هم از یک افسانه یونانی گرفته شده است. «نارسیس» نام یک پسر جوان در اساطیر یونان باستان است. معلوم است که به خاطر زیبایی، جناب نارسیس چندین و چند دختر دلباخته داشت اما او به هیچ کدامشان محل نمی گذاشت. برای همین دختران عاشق از خدایان یونان باستان خواستند کاری کنند که نارسیس تنبیه شود. آنها هم موقعیتی ترتیب دادند که نارسیس چهره خودش را در آب ببیند.






نارسیس بی جنبه عاشق تصویر خودش در آب شد. عشقی که هیچ وقت نمی شد به آن رسید. برای همین آنقدر ضعیفل شد که لب همان چشمه جان داد. گل نرگس خودمان هم طبق این اسطوره اولین بار از خاک همین نارسیس بیچاره رویید. البته یک روایت دیگر هم وجود دارد که براساس آن همه چیز زیر سر «اکو» یکی از همان دختران عاشق است. قضیه اینجاست که وقتی اکو از نارسیس نامید می شود، ضعیف می شود و می میرد و تبدایل می شود به یک انعکاس صدا (برای همین ما به انعکاس صدا می گوییم اکو). جناب نارسیس هم عذاب وجدان می گیرد و می رود غمگین لب همان چشمه مذکور می نشیند و یک دفعه عکس خودش را می بیند و بقیه داستان شبیه آن یکی است.

به هر حال نارسیس احتمالا اولین نمونه یک آدم خودشیفته است که ردی از او در داستان های اسطوره ای باقی مانده، چندین قرن بعد، در اواخر قرن نوزدهم دو تا روانپزشک از این اسطوره استفاده کردند و نامش را گذاشتند روی بعضی از بیماران خود تحویل گیرشان. بعدش هم فروید در اول قرن بیستم از یک خودشیفتگی طبیعی در اولین سال های عمر گفت و گذشت و گذشت تا «اختلال شخصیت خودشیفته» یک اصطلاح جا افتاده در طبقه بندی بیماری های روانی شد.

خودشیفتگی اصلا چی هست؟

خودشیفتگی یک اختلال شخصیت است. همان طور که از اسم اختلال شخصیت برمی آید، آنها تمامیت روانی یک آدم را اشغال می کنند. یعنی کسی که شخصیت مختلی دارد. همه رفتارها و حتی تجربه های ذهنی اش تحت تاثیر این اختلال هستند. اختلال شخصیت از نوجوانی و جوانی شروع می شود چون قبلش اصلا شخصیت آدم هنوز درست و درمان شکل نگرفته است که بگوییم مختل شده یا نه. این مشکلات شخصیتی بیشتر از اینکه خود بیمار را اذیت کند، دیگران را اذیت می کند. راستش اصلا خیلی از کسانی که اختلال شخصیت دارند، چنان این روش از زندگی را باور کرده اند که قبول ندارند بیمارند. برای همین تغییر دادنشان هم خیلی سخت است.

اختلال شخصیت خودشیفته در یک جمله یعنی مشکلی که در آن آدم خودبزرگبینانه حس می کند که خیلی آدم مهم و بی نظیری است. اما اگر همین جمله ساده را بخواهیم کوچکتر کنیم، باید برویم سراغ نشانه های جزیی خودشیفتگی. اگر شما 5 تا از 9 نشانه های زیر را در یک آدم دیدید شک نکنید خودشیفته است. البته بعضی از این نشانه ها ذهنی هستند یعنی در ذهن خودشیفته ها می گذرند و نه در رفتارشان. فقط یادتان باشد که کلا زیر یک درصد از آدم ها اختلال شخصیت خودشیفته دارندو همین جوری نمی توانید فرت و فرت برچسب های شبه کارشناسانه به آدم ها بزنید.

1- احساس خودبزرگ بینی

آدم های خودشیفته خودشان را مهم می دانند؛ مثلا آنها در موفقیت یا استعداد خودشان خیلی اغراق می کنند یا بدون اینکه موفقیت درست و درمانی داشته باشند توقع دارند دیگران آنها را آدم های مهمی بدانند.

2- مشغولیت ذهنی با خودشیفتگی

آدم های خودشیفته صبح تا شب دارند درمورد موفقیت، قدرت، ذکاوت، زیبایی یا محوبیت نامحدود فکر می کنند. اصلا مساله اصلی زندگیشان همین چیزهاست.

3- اعتقاد به استثنایی بودن

خودشیفته ها فکر می کنند. آدم های استثنایی هستند و به خاطر همین فقط آدم های استثنایی او را درک می کنند و بدتر اینکه فقط باید با این آدم ها ارتباط داشته باشند.

4- احتیاج به تحسین افراطی

آدم های خودشیفته دلشان می خواهد صبح تا شب ازشان تعریف کنیم، آن هم تعریف های خفن و غیرواقعی.

5- احساس محق بودن

خودشیفته ها خیلی آدم های حق به جانبی هستند. آنها فکر می کنند همه باید رفتاری با او داشته باشند که انگار نه تنها او مشکل ندارد بلکه خیلی هم آدم خاصی است و باید دربست حرف هایش را پذیرفت.

6- رفتار استثمارگرانه

خودشیفته ها با پررویی تمام از دیگران به عنوان نردبان پیشرفت خودشان استفاده می کنند.

7- همدل نبودن

اینجا معنای همدلی با آن چیزی که در کوچه و بازار می شنویم فرق دارد. خودشیفته ها نمی توانند از دید دیگران به دنیا نگاه کند یا احساسات و نیازهی دیگران را درک کنند. بهتر است بگوییم آنها اصلا نمی خواهند همدلی کنند حتی اگر بتوانند.

8- حسودی

آدم های خودشیفته پشت آن نقاب خودتحویل گیرشان یک حسادت همیشگی دارند. بعضی هایشان هم عقیده دارند که دیگران به آنها حسادت می کنند.

9- پرافادگی


آدمی که آن جور فکر و احساس کند، معلوم است که رفتارهایش هم پر از افاده و مغرورانه می شود.



:: بازدید از این مطلب : 691
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 تير 1391 | نظرات ()
نوشته شده توسط : امین جمالی

دشنام گویی و بد دهانی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است.

 


 

 

 

بددهنی، دشنام گویی و بکار گیری واژه های عامیانه قبیح به گونه فزاینده ای در میان اقشار جامعه و بخصوص کودکان و نوجوانان معمول گردیده. دشنام گویی و بددهنی تنها منحصر به افراد فحاش نیست بلکه این پدیده در تعاملات اجتماعی میان تمام اقشار جامعه رخنه کرده است.

 

 


با اینکه نمیتوان دشنام ها را از فرهنگ لغت یک زبان کاملا حذف کرد اما میتوان کاربرد آنها را در ارتباطات بین فردی تا حد زیادی تحت کنترل در آورد. اما دلایل بد دهانی و دشنام گویی افراد چیست؟ در زیر میتوانیم به چند عامل عمده آن اشاره کنیم:

1-دشنام دادن بخاطر یک اتفاق دردناک و غیر منتظره مانند اصابت سر به یک جسم محکم و یا خوردن چکش به انگشتان دست هنگام کوبیدن میخ.

2- دشنام گویی به منظور برقراری هویت گروهی. عضویت در یک گروه خاص و حفظ مرزهای آن گروه.

3- ابراز همبستگی، اتحاد و همدردی با دیگران.

4- ابراز صمیمیت و اعتماد (به ویژه ناسزا گویی زنان در حضور زنان دیگر).

5- برای افزایش شوخ طبعی، تاکید و یا غافلگیر کنندگی.

6-تلاش برای مستور ساختن ترسها و ناامنی های فردی.

7-دشنام گویی از روی عادت.

8- یک شیوه کنار آمدن با استرس و تنش میباشد. دشنام گویی برای تخلیه خشم و تسکین استرس. مانند گریه کردن عمل میکند.

9- بمنظور برانگیختن خشم دیگران و تحریک آنها. ابزاری برای تحقیر، توهین و یا ارعاب.

10-ابزاری بعنوان محرک تمایلات جنسی.

11- دشنام دادن بمنظور جلب توجه، خود نمایی و یا خود شیرینی.

12-
بددهنی بمنظور قدرت نمایی.


حقایقی در مورد دشنام گویی

1-ثابت گردیده مردان بیش از زنان دشنام می دهند.

2- مردان
بددهنی میکنند تا یک هویت مردانه در خود ایجاد کنند. زنان بددهنی میکنند تا مانند مردان باشند.

3-زنان پس از
بددهنی و دشنام گویی بیشتر از مردان احساس شرمندگی و گناه میکنند.

4-در جامعه دشنام دادن و
بددهنی در مردان قابل پذیرش تر است تا در زنان.

5-مغز با واژه های زننده، رکیک و قبیح متفاوت با سایر لغات رفتار میکند. بطور کلی زبان در نیمکره چپ مغز و در قشر مخ پردازش میگردد. اما دشنام ها در نواحی پایین تر مغز همراه با غرایز و احساسات پردازش میگردد.

6-انسان قادر است دشنام و واژه های رکیک را 4 برابر سریعتر از سایر لغات به خاطر بسپارد.

7-ثابت گردیده که دشنام گویی پیش از پیدایش زبان پدید آمده است.

8- بیشتر دشنام ها برگرفته از مسایل جنسی، اعضای تناسلی، کارکردهای بدن و مذهب میباشند.

9- افراد هر میزان در جمع دوستان خود احساس صمیمت و راحتی کنند، بیشتر دشنام میدهند. این عمل آنها بیانگر آن است که: "من در این جمع راحت و آزاد هستم و هر چه دلم بخواهد میتوانم بگویم."

10- از دشنام گویی و
بددهنی در میان دوستان صمیمی خود نیز پرهیز کنید. دلیل آن اینست که هنگامی شما در جمع دوستان صمیمی خود دشنام میدهید، حساسیت دشنام هایی که بر زبان می آورید بتدریج در شما کاهش یافته و ممکن است در حضور سایر افراد این واژه ها ناخواسته از دهانتان بپرد.

11-افرادی که اقدام به یادگیری زبان دوم میکنند ابتدا واژه های زشت و رکیک آن زبان را می آموزند.


چرا
بد دهنی و دشنام گویی ناپسند است

1-
بد دهنی از اعتبار و شان شما کاسته و شخصیت شما را زیر سوال میبرد.

2-روابط شما را به خطر می اندازد.

3-نزد دیگران از احترام کمتری برخوردار خواهید شد.

4- نشان دهنده آن است که شما روی رفتار و هیجانات خود کنترلی ندارید. نشانه عدم خویشتنداری و ضعف شخصیتی. عدم بلوغ هیجانی.

5- نشانه جهل، کم سوادی و نا فرهیختگی است. نشانه انحطاط فرهنگی در جامعه نیز میباشد.

6- زبان افراد بی تمدن، نا پخته و بی نزاکت است.

7-موجب بروز خشونت میگردد. تنها شرایط را بحرانی تر میسازد.

8- موجب آزار روحی دیگران میشود. بی اعتنایی و بی توجهی به حقوق دیگران محسوب میگردد.

9- سبب فساد و به ابتذال کشیده شدن زبان رسمی کشور میگردد. به گونه ای که واژه های اصیل، رسا و گوش نواز به فراموشی سپرده شده و واژه های رکیک، عامیانه و دشنامها جای آنها را پر میکنند.

10-نمی توان با آن بطور مطلوب ارتباط برقرار کرد. مفهوم و مقصود را آنطور که باید نمیتواند منتقل سازد.

11- دشنام ها اثر بخشی خود را از دست میدهند. بنابراین کاربرد آنها متداول شده و از قبح شان کاسته میشود.

12- دشنام ها بحثها را به مشاجره تبدیل میسازند. همچنین موضوع آنها را میتوانند تغییر دهند. برای مثال فرض کنید در خلال بحث عوض پاسخ: "نه" از "نه احمق" استفاده شود. از این لحظه به بعد خواهید دید که دیگر موضوع بحث هر چه که باشد فراموش و به رد و بدل دشنام میان دو فرد بدل میگردد.

13-الگوی رفتاری نامناسبی برای کودکان میگردد.


چگونه زبان خود را رام و مهار کنیم


شما با کنترل زبان و گفتار در نظر دیگران پخته تر، با هوش تر، مودب، سخن دان، با ملاحظه، دلپذیر، با کلاس تر و خوش مشرب تر جلوه کرده و مورد پذیرش و احترام همگان قرار خواهید گرفت.

1- بر زیان آور بودن بد دهانی اذعان کنید: شما بد دهانی میکنید چرا که دشنام گویی آسان، مفرح، نوعی رک گویی، تاکید کننده و قانون شکن بوده و درد و خشم را کاهش میدهد. اما مطمئن باشید جنبه های منفی آن بیش از جنبه های بظاهر مثبت آن است. شما با بد دهانی نمیتوایند در بحثها پیروز گردید-دشنام گویی ذکاوت، زیرکی و سخن وری شما را اثبات نمیکند- شما با بد دهانی قادر به جلب احترام و تحسین دیگران نخواهید بود- با بددهانی نمیتوان ایجاد انگیزش کرد فقط میتوان ارعاب کرد.

2- از حذف دشنام گویی ها و بد دهانیهای جزئی، غیر جدی و اتفاقی شروع کنید: همواره تصور کنید مادر، دختر خردسال و یا کسی که با وی رودربایستی دارید در کنارتان حضور دارد. عوض استفاده از صفات اهانت آمیز و رکیک برای تاکید، از تغییر لحن و آهنگ در واژه ها و جملات بهره گیرید.برای شرح و توصیف اشیاء، آدمها، حیوانات و کارها از واژه های رکیک اجتناب ورزیده و بجای آن مفصل تر شرح دهید.

3- مثبت بیندیشید و نیمه پر را ببینید: طوری رفتار کنید که قادر به انجام امور هستید. نگرانی تا اندازه ای که در شما برای رویارویی با مشکلات ایجاد انگیزه و آمادگی کند کافیست. مثبت اندیشی نه تنها اکثر دشنام دادن ها را حذف میکند بلکه خوشنودی را برایتان به ارمغان آورده و شخصیت شما را نیز در خشان تر میکند.

4- شکیبایی را تمرین کنید: آستانه تحمل خود را افزایش دهید. سریع از کوره در نروید و در اموری که کنترلی بر آنها ندارید بردباری به خرج دهید.

5- دشنام نگویید، کنار بیایید: ما در جهان ناکامل و غیر ایده آل زندگی میکنیم. اما انتظارات ما بطور روز افزون در حال افزایش است. روز به روز شرایط دشوارتر و بد تر شده و تاخیرها، ناکامی ها و نا امیدیها افزایش می یابند. ما چاره ای نداریم مگر اینکه با آنها کنار بیاییم. بد دهانی و دشنام گویی مشکلی را حل نمیکند.

6- به گلایه کردنها و نالیدنهای خود پایان دهید: پیش از ناله کردن و شکوه کردن یک حقیقت بسیار مهم را به خودتان یاد آوری کنید: هیچ کس مایل به شنیدن ناله و شکایت نیست! چرا باید باشد؟ شکایت کردن در مورد اموری که شما و دیگران کنترلی بر آنها ندارید کاری عبث است بنابراین از آن پرهیز کنید. برای سایر شکایات نیز سعی کنید یک راه حل منطقی و معقول ارائه دهید. یقین داشته باشید دیگران این شیوه برخورد متین، خردمندانه و توام با خویشتنداری شما را خواهند ستود.

7- از واژه های جایگزین استفاده کنید: در زبان فارسی واژه های گوناگون و متنوعی برای بیان احساسات و افکار وجود دارد. اما افرادی که به بد دهانی و دشنام گویی عادت کرده اند مکررا از چند واژه معدود تکراری، رکیک و زننده استفاده میکنند. برای واژه های رکیک یک معادل مودبانه بیابید. چند واژه قدرتمند و یا با مزه یافته و آنها را بکار برید. جای واژه کپیدن میتوان از خوابیدن و یا لالا کردن استفاده کرد. شاید ابتدا این واژه ها شما را راضی نسازند اما به مرور زمان چرا.

8- نقطه نظرات خود را مودبانه بیان کنید: واکنشها و پاسخهای خود را تحت کنترل خویش در آورید.چنانچه فردی از شما انتقاد کرد که کاری را نادرست انجام میدهید به وی نگویید:"به شما مرطوب نیست".این یک پاسخ تدافعی ، خصومت آمیز و کودکانه است.بهتر است اینگونه پاسخ دهید که"این یک روش جدیده و خیلی هم سریعتر انجام میشه".یا توجیه کردن، پاسخهایی پخته تر و متقاعد کننده تر بدهید.

9- پیش از سخن گفتن فکر کنید: از دهان خارج ساختن دشنام و واژه های تهی از نزاکت و ادب، مهارت در سخن وری و بی سلیقگی آسان است. پیش از اینکه سخن بگویید از پیامدها و اثرات احتمالی آن مطمئن شوید. چنانچه پس از اینکه حرفی زدید متوجه شدید که گفتارتان توهین آمیز و گستاخانه بوده به عقب باز گشته و موشکافانه نوع تعبیر و جمله بندی خود را بررسی کنید. به تدریج با اصلاح اشتباهات گذشته خوش زبانی را تمرین کنید.

10- ترک عادت دشوار است: ترک بد دهنی همچون سایر اعتیاد ها همچون ترک سیگار نیاز به تمرین، پشتکار، حمایت دیگران و اراده راسخ دارد. نه تنها واژه های قبیح را باید ترک کنید بلکه احساسات و هیجاناتی که شما را به دشنام گویی وا میدارند را نیز میبایست تحت کنترل در آورید. با زبان پالوده صحبت کنید و افکار مثبت را جایگزین افکار منفی کنید. ببینید در کدام شرایط بیشتر دشنام می دهید و شیوه رفتار و برخورد خود را نسبت به آن موقعیت تغییر دهید.

11- با افراد بد دهان معاشرت نکنید: دوستان بد دهان خود را کنار بگذارید تا مجبور نباشید بمنظور ارتباط برقرار کردن با آنها شما هم بد دهان شوید. با افراد بد دهان نیز مشاجره نکنید چرا که اینگونه افراد با فحاشی بر شما پیروز خواهند شد. چرا که آنها چیزی از استدلال سرشان نمیشود و تنها در دشنام دادن مهارت دارند.

* برای ارتباط برقرار کردن و ایجاد صمیمت دشنام دادن گزینه مناسبی نیست.

* بد دهان بودن اغلب افراد جامعه دلیل نمیشود که شما هم مانند آنها بد دهان باشید.

* با خوش زبانی به وقار و شخصیت خود بیفزایید.

* تا میتوانید واژه های جدید بیاموزید. کتاب های ادبی، پر مایه و غنی از واژه های ناب و خوش آهنگ را مطالعه کنید تا سخن وری را تمرین کرده باشید .

 



:: بازدید از این مطلب : 757
|
امتیاز مطلب : 9
|
تعداد امتیازدهندگان : 3
|
مجموع امتیاز : 3
تاریخ انتشار : پنج شنبه 1 تير 1391 | نظرات ()