این اختلالات یا تغییر در ساختار و کارکرد مغز که منجر به آسیب در یادگیری، موقعیتیابی، قضاوت، حافظه و کارکردهای هوشی میشوند، مشخص میگردند.
- دلیریوم:
دليريوم نوعي اختلال رواني است که ممکن است چندين ساعت در طول روز در فرد مبتلا روي دهد و باعث اختلال در تمرکز فرد و گيجي شود. اين اختلال بيشتر در سالمندي مشاهده ميشود.
وقتي که بيمار مبتلا به آلزايمر دچار سرماخوردگي يا هر بيماري جزيي ديگري ميشود يا حتي اگر تغييراتي در شرايط محيطي اش پديد آيد دچار نوعي بيقراري همراه با توهمات شديد ميشود كه آن را دليريوم مي ناميم.
دليريوم تجربه بسيار بد و ناراحت كننده ايست و با مداخله پزشكي قابل كنترل و مداواست و در صورت عدم توجه بيمار در خطر مرگ قرار ميگيرد. به دليل بيماري برانگيزاننده، دليريوم بالقوه مي تواند خطرناك باشد مثل ذات الريه يا عفونت ادراري.
اين نوعي از سندرم است که اغتشاش شعور و تغييرات سريع در مغز يکي از علامت هاي مشخص آن است. اين سندرم در اثر درمان بيماري فيزيکي و يا روحي رواني خود را بروز مي دهد.
امروزه تعداد افراد مبتلا به دليريوم رو به افزايش است. شايد به دليل کمبود اکسيژن موجود در هوا و به دنبال آن کمبود اکسيژن مغز و يا انواع و اقسام بيماري هاي بدن و يا مغز و يا مسموميت غذايي و يا تنفس اسيد و همچنين ممکن است به علت بعضي از بيماري هاي مزمن بوجود آيد.

دلیریوم (به انگلیسی: Delirium) یا روانآشفتگی٬ اختلال حاد فرایندهای روانی و گیجی و پریشانی شدید و گاه همراه با بیماری عضوی مغز که گاه با پریشانگویی٬ توهم و جنبوجوش بیشازحد بدنی همراه است. این بیماری سندرم حاد مغزی و وضعیت حاد گیجی نیز نامیده میشود.
دلیریوم اختلال حاد روانی و قوای ذهنی در اثر اختلال منتشره در دو نیمکره است . دلیریوم جزء علل شایع اختلالات روانی است و در دو گروه سنی بیشتر دیده می شود .
۱-کودکان : بعلت ناکامل بودن دستگاه عصبی
۲- افراد بالای شصت سال : بعلت کهولت سن
دليريوم عارضه عصبي است كه با اختلال كامل در فعاليتهاي مغزي مشخص شده و فرد آگاهي و توجه به محيط اطراف را از دست مي دهد. با کنفوزیون کوتاهمدت و تغییراتی در شناخت مشخص میشود. بهدلیل بیماری طبی عمومی (مثل عفونت)، مصرف مواد (مانند کوکائین، مواد شبهافیونی، فنسیکلیدین)، یا علل متعدد (مانند ضربه به سر و بیماری کلیوی) بهوجود میآید، دلیریوم NOS ممکن است دلایل دیگری (مانند محرومیت از خواب) داشته باشد.
این اختلال 4 علت عمده دارد:
1- علل جسمی، مانند عفونتها
2- سوءمصرف مواد، مانند ترکیبات افیونی و کوکائین
3- صدمات مغزی
4- علل متفرقه، مانند محرومیت از خواب به مدت طولانی، بیماریهای سیستم عصبی مرکزی مانند صرع، بیماریهای قلبیعروقی مانند نارسایی قلب. همچنین اغلب داروها خصوصا زمانی که بیش از حد مصرف شوند، میتوانند موجب بروز این اختلال شوند.
این اختلال در چه افرادی بیشتر دیده میشود؟
0/4 درصد افراد 18 سال به بالا، به این اختلال مبتلا میشوند که در افراد 55 سال به بالا این میزان به 1/1 درصد افزایش مییابد. همچنین 10 تا30 درصد افرادی که به هر دلیل در بیمارستان بستری میشوند، شانس ابتلا به دلیریوم را دارند.
تقریبا 30 درصد بیماران جراحی شده در آی.سی.یو (ICU) و بیماران قلبی بستری در سی.سی.یو (CCU)، حدود 40 تا 50 درصد افرادی که پس از جراحی شکستگی مفصل ران در بخش ریکاوری به سر میبرند، دلیریوم را تجربه میکنند.
همچنین حدود 20 درصد افراد دچار سوختگی شدید و 30 تا 40 درصد افراد مبتلا به ایدز در زمان بستری علایمی از دلیریوم را تجربه کردهاند.
دلیریوم پس از عمل جراحی عمدتا به دلیل ترس از عمل، درد پس از عمل، بیخوابی، اختلال تعادل الکترولیتی، عفونت، تب و خونریزی رخ می دهد.
به طور کلی دلیریوم در افراد 65 سال به بالا که در بیمارستان بستری میشوند، بیشتر قابل انتظار است.
چگونه میتوان دلیریوم را شناسایی کرد؟
توسط اختلال در سطح هوشیاری به صورت کاهش شناخت آگاهی نسبت به محیط اطراف (زمان، مکان و تشخیص) ، اختلال توجه و کاهش حافظه فوری، اختلال در فرآیند تفکر، اختلال درک مانند توهم و هذیان، اختلال در خواب و بیداری، افزایش تحریکپذیری، اضطراب و گاهی خلق بالا می توان دلیریوم را شناسایی کرد.
بعضی علایم عصبی مانند پرشهای عضلانی و یا اختلال در تکلم هم گاهی دیده میشوند.
روشهای تشخیص این اختلال
در اغلب موارد این بیماری با علایمی که به طور ناگهانی در فرد ایجاد شده است، تشخیص داده میشود و با بررسی وضعیت فرد میتوان به علایم بیماری پی برد.
ملاكهای تشخیصی دلیریوم :
ویژگی اساسی دلیریوم اختلال در هوشیاری است ، كه با تغییر در شناخت همراه است . این اختلال در كوتاه مدت ، كه معمولا از چند ساعت تا چند روز متغیر است ، بوجود می آید و اغلب در طول روز با نوسان هایی همراه است .
اختلال در هوشیاری با كاهش آگاهی روشن از محیط مشخص می شود . توانایی تمركز ، نگهداری یا تغییر توجه ، اختلال پیدا می كند ( ملاك الف ) .
پرسشها را باید تكرار كرد زیرا توجه فرد منحرف می شود یا ممكن است به جای تغییر كانون توجه همچنان پاسخ پرسش قبلی را تكرار كند . حواس فرد بر اثر محركهای نامربوط به آسانی پرت می شود .
این امر با تغییر در شناخت ( كه ممكن است اختلال در حافظه ، اختلال در جهت یابی ، یا اختلال در زبان را شامل شود ) یا پیدایش اختلال ادراكی همراه است ( ملاك ب). اختلال در حافظه بیشتر درحافظه اخیرمشاهده می شود و برای آزمودن آن می توان از بیمار خواسته شود تا چند شی نامربوط یا جمله كوتاهی را به خاطر بسپارد ، و چند دقیقه بعد از آنكه توجهش به جای دیگرمعطوف شد ، آنها را تكرار كند .
اختلال در جهت یابی معمولا به صورت اختلال در جهت یابی نسبت به زمان ( برای مثال در نیمه شب تصور كند صبح است ) یا نسبت به مكان ( برای مثال به جای اینكه بداند در بیمارستان است تصور كند در منزل است ) جلوه گر می شود .
در دلیریوم خفیف ، اختلال در جهت یابی نسبت به خود ( شخص ) كمتر دیده می شود .
اختلال زبان و گفتارممكن است به صورت نارساگویی عضوی ( یعنی اختلال در تولید گفتار) ، نام پریشی ( یعنی اختلال درتوانایی نامگذاری اشیا ) یا نوشتار پریشی (یعنی اختلال درتوانایی نوشتن ) یا حتی زبانپریشی مشاهده شود .
در برخی موارد ، صحبت بیمارمبهم و نامربوط است و دربرخی دیگر گفتار به صورت فشرده و نامفهوم ، همراه با تغییرغیر قابل پیش بینی بوده و از موضوعی به موضوع دیگر می پردازند .
اختلالهای ادراكی ممكن است سو تعبیر، خطاهای حسی ، یا توهم را شامل شود .
برای مثال ممكن است درب زدن را با شلیك تفنگ اشتباه كنند ( سو تعبیر) .
چینهای رختخواب ممكن است به صورت اشیا متحرك جلوه گر شوند ( خطاهای حسی) و یا ممكن است فرد گروهی از افراد را ((ببیند )) كه بالای تختخواب معلق اند در حالیكه در واقع كسی آنجا نیست . اگرچه ادراكهای نادرست حسی اغلب از نوع بینایی هستند ، اما ممكن است در حواس دیگر نیز ، مانند شنیداری ، بساوشی ، چشایی و بویایی رخ دهند . دامنه ادراكهای نادرست ازانواع ساده و یكنواخت تا خطاهای بسیار پیچیده گسترده است .
این اختلال در كوتاه مدت بروز می كند و معمولا در طول روز نوسان دارد ( ملاك ج). به عنوان مثال ، طی ملاقاتهای صبح گاهی ، فرد ممكن است دارای گفتار منطقی و رفتاری همكاری كننده باشد ، اما شب هنگام اصرار داشته باشد كه لوله سرم را بیرون بكشند تا به منزل ، نزد والدینش كه سالها قبل فوت كرده اند ، برگردد .
شکایات منجر به مراجعه
• خانوادهها ممکن است به جهت سردرگمی یا برآشفتگی بیمار تقاضای کمک کنند.
• دلیریوم ممکن است در بیمارانی که به سبب مشکل طبی بستری می شوند، رخ دهد.
• بیمار ممکن است هراسناک بهنظر رسیده یاهمکاری نداشته باشد.
علامت بارز دلیریوم، آسیب در هشیاری است که معمولاً همراه با آسیبهای کلی کارکردهای شناختی میباشد و عموماً به همراه بیثباتی هیجانی، توهم یا هذیان، و رفتار نامتناسب، تکانشی، غیرمنطقی یا خشن میباشند (۱) در کل دلیریوم بهعنوان یک اختلال حاد بازگشتپذیر در نظر گرفته میشود. اما میتواند بازگشتپذیر هم باشد.
نماهای تشخیصی
سردرگمی: بیمار اغلب گیج به نظر می رسد وتلاش میکند محیط اطراف خودرادرک کند.
ابرگرفتگی تفکریا آگاهی، که اغلب همراه است با:
اختلال حافظه
بر آشفتگی یا کندی
ناراحتی هیجانی
فقدان جهت یابی
سرگردانی
شنیدن صداهایی (توهمات شنوایی)
انزوا از دیگران
توهمات بینایی یا خطاهای ادراکی بینایی(illusions)
بدبینی
اختلال درخواب (معکوس شدن الگوی خواب)
اختلال در توجه
علایم تحریک سیستم اتونوم (نظیر تعریق- تپش قلب)
- علایم اغلب به سرعت به وجود آمده وممکن است از ساعتی به ساعت دیگر تغییر یابند.
- این حالت هم ممکن است دربیمارانی که پیشتر حالت روانی طبیعی داشته اند ایجادشود وهم در کسانی که دچار دمانس بودهاند.
- دربیماران مسن ویا مبتلایان به دمانس، استرسهای خفیف (نظیر مصرف دارو یا عفونتهای جزیی) میتواند ایجاد دلیریوم کند.
از علامتهاي بارز اين بيماري اين است که شخص مبتلا کمبود دقت، افکار درهم ريخته، عدم درک و احساس و غيره مي باشد.
· عدم توجه (افکار سرگردان و پيچيده داشتن)
قادر نبودن به رسيدن هدف مشخص و بدون ارده بودن در افکار و عملکرد. و به طور کلي تمرکز نداشتن در مسائل
· دارا بودن افکار درهم ريخته. براي روشن شدن اين موضوع، اشاره اي به موارد زير لازم مي باشد:
بيمار سخن هاي بي ربط مي زند و نمي توان فرد مبتلا را از سخنراني بي مقدمه باز نگه داشت.
· زمان و مکان را تشخيص نمي دهد.
· درک و احساس ندارد. (به دليل پريشاني و اغتشاش بيش از حد)
اين مورد مي تواند باعث افزايش وهم و خيالات باطل در فرد بيمار شود.
· تغيير در ميزان آگاهي و هوشياري
· دگرگوني در شيوه خوابيدن . به دنبال اين موضوع، فرد از خواب آلودگي و سنگيني خواب شکايت مي کند.
· تغييرات گفته شده در اين بيماري بسيار وسيع است. بيشتر اين تغييرات در صبحها و کمتر در شبها مي باشد.
· نقصان در حافظه کوتاه مدت و به ياد آوردن.
بدين صورت که فرد بيمار در شروع بيماري ناتوان است در به ياد آوردن وقايع و اتفاقات و در مراحل بعدي فرد گذشته خود را فراموش مي کند.
· تغيير در راه رفتن از ديگر علائم بيماري دليريوم است.
اين بيماران بسيار کند و سست و بي حال راه مي روند.
- در اين بيماران تغييراتي در سيستم عصبي مشاهده شده است.
- تغييرات در احساسات و خصوصيات به شکل:
o اضطراب و نگراني
o عصبي بودن
o بي علاقه بودن و خون سردي
o افسردگي
o خوشحالي بيش از حد (به عبارت بهنر شنگولي!)
o زودرنجي و کج خلقي
اطلاعات مورد نیاز برای بیمار وخانواده
تکلم یا رفتار عجیب نشانه بیماری طبی است و نشان دهنده اختلال روانپزشکی پایدار نمیباشد.
مشاوره با بیمارو خانواده
1- اقداماتی درجهت جلوگیری ازصدمه رسانیدن به خود یا اطرافیان (نظیردور کردن اشیا خطرناک از دسترس بیمار درصورت نیاز به فیکس کردن بیمار) انجام دهید.
2- ملاقاتهای حمایتگرانه با افراد آشنا ممکن است در جهت کاستن از سردرگمی بیمارکمک کننده باشد.
3- برای کاهش سردرگمی زمان و مکان را به طور مرتب به بیمار یادآوری کنید.
معيارهاي تشخيصي در روانشناسي باليني و روانپزشكي
بر اساس D S M IV TM و I C D 9
2-دليريوم ، دمانس ، اختلالات نسياني ،و ساير اختلالات شناختي
Delirium, Dementia, and Amnestic and other Cognitive Disorders (123
|
دليريوم ها
|
اختلال هوشیاری، توجه ، تمرکز، و تغییرات شناختی (مثل نقص آگاهی به زمان و مکان و یا شخص)
|
DELIRIUM (124)
|
|
1
|
دليريوم ناشي از يك اختلال طبي كلي
|
A اختلال هوشیاری (کاهش آگاهی از محیط ) همراه با کاهش توانایی توجه یا تغییر توجه،و تمرکز B تغییر شناختی مثل نقص آگاهی به زمان و مکان و شخص که با دمانس قابل توضیح بهتر نیست C اختلال در زمان کوتاهی مثلا چند ساعت ظاهر شده و میل به نوسان دارد D اختلال مربوط به تاثیر فیزیولوژیک مستقیم یک اختلال طبی کلی است
|
Delirium Due to… [Indicate the General Medical Condition] (127)
|
293.0
|
2
|
دليريوم ناشي از مسموميت با مواد
|
A اختلال هوشیاری (کاهش آگاهی از محیط ) همراه با کاهش توانایی تمرکز یا تغییر توجه B تغییر شناختی مثل نقص حافظه ونقص آگاهی به زمان و مکان و شخص با دمانس قابل توضیح بهتر نیست C اختلال در زمان کوتاهی مثلا چند ساعت ظاهر شده و میل به نوسان دارد D قرائن حاصل از شرح حال ،معاینه فیزیکی ،و یافته های آزمایشگاهی حاکی از 1- علایم ضمن مسمومیت با ماده ظاهر شده یا 2- مصرف دارو علت اختلال شده است . (الکل حشیش کوکائین آمفتامین افیونی مسکن سایمیتیدین و ... )
|
Substance Intoxication Delirium (129)
|
-----
|
3
|
دليريوم ناشي از ترك مواد
|
A اختلال هوشیاری (کاهش آگاهی از محیط ) همراه با کاهش توانایی توجه یا تغییر توجه،و تمرکز B تغییر شناختی مثل نقص های حافظه و نقص آگاهی به زمان و مکان و شخص که با دمانس قابل توضیح بهتر نیست C اختلال در زمان کوتاهی مثلا چند ساعت ظاهر شده و میل به نوسان دارد D اختلال به فاصله کوتاهی پس از سندرم ترک ظاهر شده اند ( مختص به ماده الکل ، مسکن ،منوم ، داروهای ضد اضطراب ، و سایر مواد )
|
Substance Withdrawal Delirium (29)
|
-----
|
4
|
دليريوم ناشي از علل متعدد
|
A اختلال هوشیاری (کاهش آگاهی از محیط ) همراه با کاهش توانایی توجه یا تغییر توجه،و تمرکز B تغییر شناختی مثل نقص های حافظه و نقص آگاهی به زمان و مکان و شخص که با دمانس قابل توضیح بهتر نیست C اختلال در زمان کوتاهی مثلا چند ساعت ظاهر شده و میل به نوسان دارد D قراین حاکی است دلیریوم بیش از یک علت دارد مثلا اختلال طبی و مسمومیت با مواد یا عوارض جانبی داروهای فوق الذکر
|
Substance Due To Multiple Etiologies (132)
|
-----
|
5
|
دليريم كه به گونه اي ديگر مشخص نشده است
|
برای تشخیص دلیریومی که ملاکهای هیچ یک از انواع خاص را در بر نمی گیرد مثل دلیریوم ناشی از محرومیت حسی یا مصرف موادی که مشخص نیست
|
Delirium NOS (133)
|
-80.09
|
6
|
دمانس ها
|
نقص های متعدد شناختی مثل تخریب حافظه ، آفازی ، آپراکسی، آگنوزی ، (آفازی یا اختلال زبانی ، آپراکسی یا اختلال حرکتی علارقم کارکرد حسی بی نقص ،آگنوزی یا ناتوانی برای شناخت اشیا ،اختلال عملکرد اجرایی (طرح ریزی ،سازماندهی ،گراف یا مرحله بندی و زمانبندی ،انتزاع و نتیجه )
|
DEMENTAL (133)
|
|
7
|
دمانس نوع آلزايمر شروع زودرس قبل از 65 سالگي
|
A پیدایش نقص های متعدد شناختی که با هر دو صورت ذیل تظاهر میکند : 1- تخریب حافظه 2- یک یا چند اختلال شناختی ذیل : آفازی یا اختلال زبانی ، آپراکسی یا اختلال حرکتی علارقم کارکرد حسی بی نقص ،آگنوزی یا ناتوانی برای شناخت اشیا ،اختلال عملکرد اجرایی (طرح ریزی ،سازماندهی ،گراف یا مرحله بندی و زمانبندی ،انتزاع و نتیجه )
B نقصهای شناختی عملکرد اجتماعی شغلی را تخریب میکنند و کاهش بارزی در کارآیی فرد در مقایسه با گذشته بوجود می آورند C سیر اختلال شروع تدریجی و کاهش شناختی مستمر دارد D نقص های شناختی ردیف A ناشی از موارد ذیل نیست 1- اختلالات سلسله اعصاب مرکزی (مثل بیماری عروقی مغز ،پارکینسون ،هانینگتون ،هماتوم سابدورال ،هیدروسفالی ،تومر مغز )2- یا اختلالات سیستماتیک که دمانس ایجاد می کنند مثل کمکاری تیروئید ،کمبود ویتامین ب 12 ،یا اسید فولیک ،کمبود نیاسین ،هیپرکالسمی ،نروسیفیلیس،عفونت HIV ،
E نقص ها منحصرا در جریان دلیریوم ظاهر نمیگردند
F اختلال دیگری مثل اسکیزو ، major depression ،توضیح بهتری نیست
|
Dementia of the Alzheimers Type, With Early Onset (also code 331.0 Alzheimers disease on Axis III )(139)
|
290.xx
|
8
|
نوع ساده
|
اگر هیچ یک از موارد با دلیریوم یا هذیان یا با خلق افسرده بر شکل بالینی جاری تسلط نداشته باشند
|
Uncomplicated
|
.10
|
9
|
با دليريوم
|
اگر دلیریوم ثانوی بر دمانس ظاهر شده است
|
With Delirium
|
.11
|
10
|
با هذيان
|
اگر هذیان خصوصیت بارز شمرده میشود
|
With Delusion
|
.12
|
11
|
با خلق افسرده
|
اگر افسردگی خصوصیت بارز است
|
With Depressed Mood
|
.13
|
12
|
دمانس نوع آلزايمر شروع ديررس بعد از 65 سالگي
|
A پیدایش نقص های متعدد شناختی که با هر دو صورت ذیل تظاهر میکند : 1- تخریب حافظه 2- یک یا چند اختلال شناختی ذیل : آفازی یا اختلال زبانی ، آپراکسی یا اختلال حرکتی علارقم کارکرد حسی بی نقص ،آگنوزی یا ناتوانی برای شناخت اشیا ،اختلال عملکرد اجرایی (طرح ریزی ،سازماندهی ،گراف یا مرحله بندی و زمانبندی ،انتزاع و نتیجه )
B نقصهای شناختی عملکرد اجتماعی شغلی را تخریب میکنند و کاهش بارزی در کارآیی فرد در مقایسه با گذشته بوجود می آورند C سیر اختلال شروع تدریجی و کاهش شناختی مستمر دارد D نقص های شناختی ردیف A ناشی از موارد ذیل نیست 1- اختلالات سلسله اعصاب مرکزی (مثل بیماری عروقی مغز ،پارکینسون ،هانینگتون ،هماتوم سابدورال ،هیدروسفالی ،تومر مغز )2- یا اختلالات سیستماتیک که دمانس ایجاد می کنند مثل کمکاری تیروئید ،کمبود ویتامین ب 12 ،یا اسید فولیک ،کمبود نیاسین ،هیپرکالسمی ،نروسیفیلیس،عفونت HIV ،
E نقص ها منحصرا در جریان دلیریوم ظاهر نمیگردند
F اختلال دیگری مثل اسکیزو ، major depression ،توضیح بهتری نیست
|
Dementia of the Alzheimer s type, With Late Onset (also code 331.0 Alzheimer s disease on Axis III )(139)
|
290.xx
|
13
|
نوع ساده
|
اگر هیچ یک از موارد با دلیریوم یا هذیان یا با خلق افسرده بر شکل بالینی جاری تسلط نداشته باشند
|
Uncomplicated
|
.0
|
14
|
با دليريوم
|
اگر دلیریوم ثانوی بر دمانس ظاهر شده است
|
With Delirium
|
.3
|
15
|
با هذيان
|
اگر هذیان خصوصیت بارز شمرده میشود
|
With Delusion
|
.20
|
16
|
با خلق افسرده
|
اگر افسردگی خصوصیت بارز است
|
With Depressed Mood
|
.21
|
17
|
دمانس عروقي
|
A پیدایش نقص های متعدد شناختی که با مجموع دو صورت ذیل تظاهر میکند : 1- تخریب حافظه 2- یک یا چند اختلال شناختی ذیل : آفازی یا اختلال زبانی ، آپراکسی یا اختلال حرکتی علارقم کارکرد حسی بی نقص ،آگنوزی یا ناتوانی برای شناخت اشیا ،اختلال عملکرد اجرایی (طرح ریزی ،سازماندهی ،گراف یا مرحله بندی و زمانبندی ،انتزاع و نتیجه )
B نقصهای شناختی عملکرد اجتماعی شغلی را تحت تاثیر قرار داده و کاهش بارزی در عملکرد فرد در مقایسه با گذشته بوجود می آورند C علایم و نشانه های موضعی عصبی (مثل تشدید رفلکس های عمقی ، پاسخ کف پایی اکستانسور ،فلج پسودوبولبر ،نابهنجاریهای راه رفتن ،ضعف یکی از اندامها ) یا قرائن حاصل از شرح حال ،معاینه فیزیکی ،و یافته های آزمایشگاهی حاکی از بیماری عروقی مغز است مثل انفارکتوس های متعدد قشر مخ و ماده سفید زیر آنو تص
:: بازدید از این مطلب : 43398
|
امتیاز مطلب : 28
|
تعداد امتیازدهندگان : 8
|
مجموع امتیاز : 8
تاریخ انتشار : جمعه 26 آبان 1391 |
نظرات ()
|
|
|
|
|